کودتا
یکی از مشکلات ما در ایران شیوه تاریخنگاری ماست، کتابهای تاریخی موجود در بازار ایران را میتوانیم به چهار دسته تقسیم کنیم:
- آنهایی که به کلی غیرمستند هستند و برای فروش بیشتر پر از افسانهسازی و درج مطالب زرد مثلا در مورد روابط خانوادگی و شخصی افراد هستند.
- آنهایی که نویسنده آنها ذهنی ایدئولوژیک داشته است و سعی کرده است تاریخ را تنها از زاویه دید خود ببینید و برای همین، برخی رویدادها را پررنگ و با لعاب بیشتر بازگو کند، از کنار بعضی بگذرد و برخی از کنشها را توجیه کند.در این دسته کتابها به جای روایت تاریخ، شاهد قضاوتهای تاریخی هستیم.
- آنهایی که بیشتر مبتنی بری تاریخ شفاهی و قول افراد هستند و تحقیق زیادی برای آنها انجام نشده و مستند نیستند. با این همه نویسنده آنها ذهنی منظم داشته و سعی کرده منصفانه رویدادها را نقل قول کند.
- آنهایی که نویسنده آنها هر چند شاید خود از موضعگیریهای سیاسی به دور نبوده، با کنار نهادن همه آن بینشها و علایق، سعی کرده به صورت مستند سخن بگوید.
متأسفانه یکی از ویژگیها دیرینه ما ایرانیها اهمیت ندادنمان با ثبت و مکتوب کردن حوادث و فراهم کردن بایگانیهای معتبر است. خیلی وقتها هم به محض دگرگونیهای سیاسی-اجتماعی بزرگ سعی کردهایم، مواد تاریخی قبلی را به کلی بزداییم، با این تصور که با ظهور دوره جدید، دیگر نیازی به تاریخ «کهنه» نیست!
در تاریخ ما، کودتای ۲۸ مرداد و نهضت ملی شدن صنعت نفت، واقعهای است بس بحثبرانگیز و درست به خاطر همان علایق سیاسی، هر کسی از شن خود اقدام به روایت تاریخ کرده است.
به شما توصیه میکنم که برخی از این تاریخنگاریهای را اصلا نخوانید، چون حتی از دید یک ناظر بیطرف، آنها بیشتر بیانیههای سیاسی هستند، تا تاریخنگاری.
به راستی کودتای ۲۸ مرداد چرا رخ داد؟ آیا این کودتا به خاطر درگیری ابرقدرتهای وقت ناگزیر بود؟ آیا واقعا هراس غرب از نفوذ کمونیسم در ایران باعث آن شد؟ آیا مصدق با برخی اشتباهات راهبردی مثلا در تعامل با آمریکا و کوتاه نیامدن از برخی مواضع، و به زبان ساده لجبازی در برخی زمینهها هم به نوعی مقصر بود؟ یا اینکه آن طور که «مصدقی»ها میگویند او صرفا پیر خیراندیشی بود که نمیخواست در برابر جبر زمانه، سر فرود آورد؟
در این میان اگر به رابطه دولت مصدق با جناح مذهبی و حزب توده نزدیک شویم، موضوع بسی بغرنجتر میشود، طوری که سخن گفتن دشوار میشود!
جایگاه مردم در این میان چه بود؟ چه چیز باعث میشود که مردم ایران علیرغم شور زیاد در مقاطع حساس و تعیینکننده تاریخی، استمرار لازم را نداشته باشند؟ آیا مردم ایران همیشه به رهبرانی نیاز دارند که بتوانند به آنها جهت دهند و به جایشان فکر کنند؟ چه چیز باعث سردی و تردیدهای تاریخی مردم ایران میشود؟
چطور شد که کودتای ۲۸ مرداد، عملا یکی از کمهزینهترین کودتاهای انجام شده غرب از آب درآمد و بدون مقاومت چندانی از سوی مردم و در تضاد کامل با حماسه سی تیر سال ۱۳۳۱، عملی شد.
چند ماهی است که کتاب کودتا، اثر یرواند آبراهامیان در ایران منتشر شده است، از ایشان قبلا کتابهای خوبی مثل ایران بین دو انقلاب، تاریخ ایران مدرن و جستارهایی درباره تئوری توطئه در ایران هم دیده بودیم.
این نویسنده سرشناس تاریخ ایران معاصر، با استفاده از تازهترین اسناد موجود به موضوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و تاثیر آن بر روند روابط ایران و آمریکا در عصر مدرن پرداخته است.
این کتاب در چهار فصل «ملی شدن صنعت نفت»، «مذاکرات انگلیس و ایران»، «کودتا» و «میراث» نوشته شده است.
عمدهی بحث کتاب بررسی بحران ۲۸ ماههای است که از تصویب قانون ملیکردن نفت در اسفند ۱۳۲۹ تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، جریان داشت و در ضمن این بررسی، در پرتو اسناد و مدارکی که ظرف سالهای اخیر از طبقهبندی خارج شده است برخی از زوایای تاریک این بحران را که تبلیغات گسترده و سرسامآور انگلیس و امریکا سالها بر آنها سایه انداخته بود افشا و در آنها بازنگری میکند. ازجملهی این موارد، دلایل شکست مذاکراتی است که طی این ۲۸ ماه بین طرفین صورت گرفت. انگلیس و ایالات متحد در عرصهی عمومی و درظاهر همواره ادعا میکردند که آنها ملیشدن نفت را پذیرفتهاند و این، یکدندگی، کجفهمی و خصوصیات روحی و روانی مصدق و ایرانیهاست که مانع رسیدن به یک توافق عادلانه در این زمینه میشود. اما بهویژه پس از انتخابات بریتانیا در آبانماه ۱۳۳۰ که در آن حزب محافظهکار به قدرت رسید و چرچیل، نخستوزیر و ایدن، وزیر خارجهی بریتانیا شد، استراتژی قطعی انگلیسیها و امریکاییها که ـ زیر فشار سایر کمپانیهای بزرگ نفتی امریکا ـ با آنها همراه شدند، این بود که مطلقاً با مصدق مذاکره نکنند و ابتدا برای برکناری مصدق ـ بهوسیلهی شاه یا مجلس ـ اقدام و پس از آن با جانشین او که قرار بود قوام یا سیدضیاء باشد مذاکره و مسئله را به شیوهی مطلوب خود حلوفصل کند؛ زیرا عوامل و نیروهای دستنشاندهی آنها در ایران پیوسته به آنها اطمینان میدادند که مصدق با مخالفت فزایندهای روبهرو است و بهزودی سقوط خواهد کرد. تبلیغات موذیانهی بریتانیا و ایالات متحد در این زمینه که آنها ملیشدن را پذیرفتهاند و خواهان سازش هستند اما «کلّهشقی»، «خصوصیات روانشناختی» و «عقدهی شهادت شیعی» مصدق مانع رسیدن به توافق است به حدی گسترده بود که رگههایی از آن حتی در نوشتههای برخی کسانی هم که با همدلی و همراهی نسبت به جنبش ملیکردن نفت و مصدق چیزی نوشتهاند ـ مانند گازیوروسکی، استفن کینزر و غیره ـ راه یافته است.
ناشر این اثر در معرفی این کتاب مینویسد: «مروری تاریخی و بسیار مهم از رویدادی سرنوشتساز… نویسنده در این اثر به صورتی عالمانه نشان میدهد که کودتای ۲۸ مرداد بیشتر در مخالفت سرسختانه آمریکا و انگلیس با «کنترل منابع نفتی» توسط ایران ریشه داشت تا «لجاجت» دولت ایران یا «الزامات جنگ سرد».»
ناشر همچنین به نقل از استاد خارجی آورده است: «رشید خالدی، استاد مطالعات عرب دانشگاه کلمبیا؛ کودتای آمریکایی انگلیسی سال ۱۳۳۲، رویدادی اساسی در تاریخ ایران مدرن است… این بررسی تازه به همراه درکی عمیق و پژوهشی بینقص، به شکلی مستدل نشان میدهد که بررسیهای پیشین موجود چندان مطمئن نیستند.»
نوام چامسکی، استاد دانشگاه ام. آی. تی؛ یک بررسی ممتاز و خواندنی… آبراهامیان در این اثر از اسنادی کمنظیر و سابقا دستهبندیشده و آثار جدید برای نشاندادن این لحظه بسیار مهم در تاریخ خاورمیانه بهره گرفته است… بنابراین اثری است شایسته طیف وسیعی از خوانندگان.»
تصویر کمتر دیده شده فوق، تجمع شعبان جعفری و نوچههایش مقابل منزل دکتر مصدق
نویسنده هدف خود را از تالیف این کتاب با وجود این همه نوشته درباره کودتای ۲۸ مرداد، اینچنین مینویسد: «هدف این کتاب به چالشکشیدن دو موضوع جداگانهی مطرحشده در آثار قبلی در این باره است. یکی ادعای حسن نیت بریتانیا در مذاکرات نفتی با دولت مصدق و ادعای تلاش آمریکا برای ایفای نقش به عنوان یک میانجی صادق صلح و تلاش برای ناتوان نشاندادن مصدق از رسیدن به یک مصالحه، به دلیل لجاجت شخصی او و دیگری به چالش کشیدن این تعبیر است که کودتا صرفا در مقولهی جنگ سرد بود و ربط چندانی به منافع نفتی ایران و تسلط بر آن توسط قدرتهای بزرگ غربی نداشت.»
این کتاب بر خلاف ادعاهای دیگران «تلاش میکند تا جایگاه کودتا را مشخصا و در درون مناقشهی میان امپریالیسم و ملیگرایی، بین جهان اول و جهان سوم، بین شمال و جنوب و میان اقتصادهای صنعتی توسعهیافته و کشورهای توسعهنیافته متکی به صادرات مواد خام، شناسایی کند.» نویسنده تاکید دارد که «با وجود به کاربردن زبان جنگ سرد و ادعای تلاش برای کنترل نفوذ کمونیسم در منطقه خاورمیانه، این موضوع هرگز نمیتوانست توجیهی برای اقدام نظامی و انجام کودتا در ایران تلقی شود.»
از آنجا که موضوع مورد مناقشه در این میان نفت است، کتاب حاضر چنین استدلال میکند که ایالات متحده آمریکا نیز به اندازه بریتانیا در این بحران سرمایهگذاری کرده بود. بنابراین، علت مشارکت آمریکا در کودتا صرفا خطر توسعه کمونیسم نبود، بلکه مساله تبعاتی مطرح بود که ملی شدن نفت میتوانست بر مناطقی به دوردستی اندونزی و آمریکای جنوبی و خلیج فارس به جا بگذارد. کنترل تولید نفت که در اختیار شرکتهای غربی بود، در اوایل دهه ۱۹۷۰/۱۳۵۰ به دولتهای بومی واگذار شد اما چنین زیانی در اوایل دهه ۱۹۵۰/۱۳۳۰ امری کاملا غیرقابل پذیرش بود.
به اعتقاد آبراهامیان، ملیکردن صنعت نفت ایران بر سر «کنترل» بود و شرایط «مناقشه بر سر همه یا هیچ» را برای طرفین ایجاد کرد. به باور نویسنده، برای مصدق و ایران مساله «حاکمیت و استقلال ملی» مطرح بود و برای شرکت نفت و بریتانیا، ملی شدن نفت ایران، درست برعکس و علیه منافع ملی و حاکمیت و کنترل بریتانیا بر منطقه ارزیابی میشد و از این جهت، قدرت مانور طرفین ماجرا بسیار محدود بود.
نویسنده در جایی از کتاب مینویسد: «آمریکا در ابتدا تصمیم داشت که وارد این دعوا نشود. آمریکا حتی بریتانیا را به پذیرش ملیشدن نفت ترغیب کرد، تلاشهایی صورت داد تا مناقشه از راه مذاکره حل و فصل شود و بریتانیا را از حمله به ایران منصرف کرد. آمریکا این موضع بیطرفانه را تا پایان دوره ریاست جمهوری ترومن در ژانویه ۱۹۵۳ دیماه ۱۳۳۱ حفظ کرد، اما آن موقع دیگر بسیاری از مقامات امریکایی به این نتیجه رسیده بودند که سرپیچی مصدق از رسیدن به توافق در مناقشه نفتی، دارد نوعی بی ثباتی سیاسی ایجاد میکند که ایران را در معرض خطر سقوط به ورطه کمونیسم قرار میدهد.»
کتاب حاضر چنین استدلال میکند که ایالات متحده آمریکا و بریتانیا برای توجیه کودتا از زبان جنگ سرد گفتمان مسلط زمانه استفاده کردند، اما نگرانی عمده آنها تهدید کمونیسم نبود بلکه آنها بیشتر به پیامدهای ملی شدن نفت در سراسر جهان توجه داشتند. دقیقا به همین دلیل بوده که بسیاری از ایرانیان، مصدق را تحسین میکردند و میکنند.
آبراهامیان در بخشی از کتاب مینویسد: «دیرپاترین تاثیر کودتا، اثرگذاری آن بر حافظه جمعی(مردم ایران) بود. این اقدام نه تنها نگاه پارانوئید(توطئهاندیشانه) غالب در فرهنگ سیاسی را تشدید کرد بلکه آمریکا را نیز به این تصویر افزود.»
یادآور می شود که در نشریات، انتقاداتی در باره ترجمه این اثر شده است.
اين نامه به دنبال عضو يت شمادرگروه كتابهاي رايگان فارسي ارسال شده است.
وبلاگ ما:
http://persianbooks2.blogspot.com
آدرس ارسال نامه:
persianebooks@googlegroups.com
برای قطع اشتراك :
persianebooks+unsubscribe@googlegroups.com
مطالب وكتابهاي مروج خشونت وتجزیه طلبی و تروریسم ،ضد دولتي وضدديني و کتب قابل خرید دربازاررسمی ایران و کتب چاپ خارج(مشمول کپی رایت) براي اين گروه ارسال نخواهد شد.
لطفا موقع ارسال نامه به گروه حتما این موارد را درنظر بگیرید و لطفا موضوع نامه را نيزبه طور كامل ذكر كنيد
و از نوشتن به رسم الخط فینگلیش پرهیز کنید.
http://groups.google.com/group/persianebooks?hl=en
برای کمک به ارتقاء فرهنگ کتابخوانی، نامه های گروه را براي دوستان كتابخوان خود بفرستیدواز آنها بخواهید که در گروه عضو شوند.
خبر خوان وبلاگ:
http://feeds.feedburner.com/ketabxaneh
آدرس گزیده مطالب جالب ديگر تارنماها:
http://persianbooks-harfha.blogspot.com
برای یافتن شرایط عمومی وپرسش و پاسخ ها از این آدرس استفاده کنید:
http://book-faqs.blogspot.com
---
این پیام را به خاطر این دریافت کردید که برای مبحثی در گروه «کتاب های رایگان پارسی» در Google Group ثبتنام شدهاید.
جهت لغو اشتراک از این گروه و قطع دریافت ایمیل از آن، ایمیلی به persianebooks+unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای پست به این گروه، ایمیلی به persianebooks@googlegroups.com ارسال کنید.
از این گروه در http://groups.google.com/group/persianebooks بازدید کنید.
برای گزینههای بیشتر از https://groups.google.com/d/optout بازدید کنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر