به گروه اینترنتی جذاب و پر از اطلاعات و کتابهای جالب کتابهای رایگان فارسی خوش آمدید. از آرشیو ما در پایین صفحه نیز دیدن کنید

۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه

persian electronic library مردی مثل تازیانه


 

مردی مثل تازیانه

«ابراهیم گلستان» در سال ۱۳۰۱ شمسی در شیراز به‌دنیا آمد. پدرش مدیر روزنامه‌ی «گلستان» در شیراز بود. در ۱۳۲۰ به تهران آمد و وارد دانش‌کده‌ی حقوق دانش‌گاه تهران شد اما پس از مدتی تحصیل را نیمه‌کاره رها کرد و جذب فعالیت‌های سیاسی در حزب توده شد. پس از مدتی به‌دنبال اختلاف با روش سران آن حزب از حزب جدا شد و به کار خبری و عکاسی و فیلم‌برداری برای شبکه‌های تلویزیونی بین‌المللی و آژانس‌های خبری مشغول شد. گلستان در سال ۱۳۲۶ نخستین قصه‌اش را به نام «به دزدى رفته‌ها» نوشت که همان سال در ماه‌نامه‌ی «مردم» و بعدها در ۱۳۲۸ در مجموعه‌ای با عنوان «آذر، ماه آخر پاییز» منتشر شد.

او که از جوانی به عکاسی و فیلم‌برداری علاقه‌مند بود با این فنون آشنا شد. بیش‌تر مطالعات ادبی آغازین او هم در سال‌های ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۰ مربوط به خواندن آثار «کافکا»، «اشتاین بک»، «یوجین اونیل»، «هرمان هسه»، «فاکنر» و «همینگوی» بوده ولی بیش‌تر به آثار همینگوی و فاکنر علاقه نشان داده است. گلستان در بیش‌تر داستان‌های دهه‌ی سی‌اش سرگذشت شکست و سرخوردگی آدم‌هایی را بازگو می‌کند که آرزوهای بزرگی در سر داشته و برای آن مبارزه کرده‌اند. پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ گلستان، تهیه‌ی عکس و خبر کنسرسیوم نفت را عهده‌دار می‌شود و از مجموع فیلم‌های خبری شخصی و با کمک فیلم‌هایی که به کمک دوربین «بولکس» ۱۶ میلی‌متری خود گرفته، مستند «از قطره تا دریا» را می‌سازد. این فیلم یعنی نخستین فیلم مستند گلستان، به‌شدت مورد پسند رییس فرانسوی کنسرسیوم و «آرتورالتون» مستندساز سرشناس انگلیسی و رییس بخش فیلم کمپانی شل «Shell» انگلستان قرار می‌گیرد.

در سال ۱۳۳۶ مجموعه داستان «شکار سایه» را منتشر می‌کند و پس از آن دست به کار تهیه و ساخت مجموعه مستندی برای کنسرسیوم با نام مجموعه‌ی «چشم‌اندازها» می‌شود که ساخت این مجموعه از ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۱ طول می‌کشد. نخستین بخش این مجموعه با نام «یک آتش» درباره مهار چاه‌های نفت دچار حریق شده است، آتشی که برخی آن را یکی از بزرگ‌ترین آتش‌سوزی‌های تاریخ نفت دانسته‌اند و خاموش کردن آن شصت و پنج روز طول کشیده است. یک آتش در ۱۳۴۰سال برنده جایزه «مرکورطلایی» بخش فیلم‌های مستند جشن‌واره‌ی فیلم «ونیز» و پس از آن شیر «سن‌مارکو» شد. از حیث دریافت جایزه‌، این فیلم نخستین اثر سینمایی ایران در تاریخ سینمای جهان است که موفق به اخذ جایزه‌ای بین‌المللی شده است. پس از آن گلستان در ادامه مجموعه «چشم‌اندازها»‌، مستند استثنایی و معروف خود با نام «موج مرجان و خارا» را در سال ۱۳۴۱  عرضه می‌کند. کنسرسیوم که چشم‌اندازها مسحورش کرده بود‌، در همان حدود ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۷ برای گلستان تدارک استودیو گلستان را به‌صورت اجاره به‌شرط تملیک می‌بیند، تجهیزاتی کامل که بهای آن از طریق حق‌الزحمه و دست‌مزد کارهای آتی گلستان پرداخت شد. موج و مرجان و خارا تجهیزات استودیو گلستان و کمک برادرش شاهرخ گلستان و هم‌کاران مورد علاقه‌اش «محمود هنگوال»، «فروغ فرخزاد»، و برادران «میناسیان» و عده‌ای دیگر ساخته شد و ستایش همگان را برانگیخت.

بسیاری از مستندهای گلستان درباره‌ی صنعت نفت است که معروفش کرده بود به گلستان نفتی. یک آتش، موج و مرجان و خارا،  و به جز آن‌ها «تپه‌های مارلیک» به حفاری‌های باستان‌شناسی می‌پردازد و «گنجینه‌های گوهر» در موزه‌ی خزانه جواهرات ملی سلطنتی آن زمان است. تهیه‌کنندگی فیلم مستند «این خانه سیاه است» به کارگردانی «فروغ فرخزاد» را نیز استودیو گلستان برعهده داشته است. روایت ابراهیم گلستان از دلیل سپردن این فیلم به فروغ نیز جالب است که‌ در کتاب نوشتن با دوربین اثر «‌پرویز‌جاهد» می‌توانید آن‌ را بخوانید. گلستان در یک اقدام بی‌سابقه، این فیلم را از جشن‌واره‌ی کن پس می‌گیرد چون مسوولانش تصمیم گرفته بودند که فیلم را به دلیل دل‌خراش بودن به جای اکران عمومی تنها برای هیت ژوری نمایش دهند.

ابراهیم گلستان از جمله نویسندگانی است که فعالیتش را هم‌زمان با بسیاری از قصه‌نویسان آن دوره مثل «جلال‌آل ‌احمد»، «بزرگ علوی» و «صادق چوبک» شروع کرد. اما، هنگامی که نخستین اثرش را یعنی در سال 1327 با نام «آذر، ماه آخر پاییز» منتشر کرد، این داستان روایت از فضایی داشت که متفاوت و موثر‌تر از آثار آن زمان بود و همین عامل شرایط عمومی را برای او به عنوان نویسنده‌ای متفاوت ایجاد کرد و او از همان نخست محبوب همگان شد. او نخستین نویسنده‌ای بود که فرم و نحوه‌ی بیان داستان، هر دو در کنار هم برایش اهمیت داشت و این روند را تا پایان عمر داستان‌نویسی‌اش ادامه داده است تا جایی که نام آثار او همواره بین آثار مطرح و موثر در فضای داستان‌نویسی معاصر به چشم می‌خورد. داستان‌های گلستان از خلال تضادها و روایت‌ها انعکاس شرایطی است که خواننده به کمک توصیف‌ها و فضا‌پردازی‌هایش لایه‌های زیرین و درونی یک زندگی را درک می‌کند و این روایت خاص شیوه‌ی منحصر‌به‌فرد و خارج از عرف آن دوره از داستان‌نویسی است که نویسنده از بیرون مخاطب را به دل داستان پرتاب می‌کند.

آثار گلستان، که بخشی از آن به ترجمه مربوط می‌شود، عبارتند از «روزهای خوش فرانسیس مکومبر، ارنست همینگوی» دو کتاب مشهور «تام سایر» و «ماجراهای هاکلبری‌فین از مارک تواین» و نیز یک مجموعه داستان از «استفن‌کربن» با نام «کشتی شکسته‌ها». «حسن‌ میرعابدینی»، نویسنده و منتقد در کتاب صدسال داستان‌نویسی درباره‌ی «آذر، ماه آخر پاییز» گفته است «این داستان صحنه‌های گویایی از نومیدی‌ها و دل‌زدگی روشن‌فکران حزبی را بازسازی کرده است. او در این اثر نشان می‌دهد که در به کارگیری صناعات داستان‌نویسی فاکنر موفقیت‌هایی نیز داشته است. او در ادبیات معاصر ایران به عنوان نویسنده‌ای پای‌بند به سبک شهرت دارد». مضمون تمامی داستان‌های گلستان تردیدها و شک‌های افرادی است که پس از یک دوره فعالیت سیاسی از حزب یا گروهی جدا شده‌اند و داستا‌ن‌های او ذهنی است و به شیوه‌ی داستان‌نویسان مدرن، در خلال زمان، واقعیت‌ها را بدون حد و مرز بیان می‌کند و تصاویر خلق شده دنیای درونی را با خاطرات و تداعی معنای واژه به خواننده‌اش عرضه می‌کند. در داستان‌های ابراهیم گلستان تصاویر برگرفته از جامعه است و شکست و تضعیف آدمی را در دنیا حکایت می‌کند.

گلستان در زمانه خود نویسنده‌ای خاص و فیلم‌سازی نوآور بوده‌ است و همانند دیگران، به میزان کیفیت و کمیت آثار هنری‌ای که تولید کرده، بر فضای فکری و فرهنگی ایران تاثیر گذاشته است. به‌طور قطع اگر آقای گلستان شاگردانی را به‌طور مستقیم تربیت یا به بهانه پاسخ‌گویی به نقدها، نظرات خود را به‌تر و بیش‌تر تبیین می‌کرد، یا به انتشار نشریه‌ای یاری می‌رساند، یا امکاناتی را برای هنرجویان بی‌بضاعت تامین می‌کرد، این تاثیرگذاری بیش‌تر می‌بود. ولی به هر حال بدون این کارها هم تاثیر ایشان به قدر خود بوده و هست.

او مردی است که زیاد می‌داند، مردی که زیاد دیده و مردی که زیاد شنیده، اما مردی نیست که زیاد بگوید اما وقتی می‌گوید، بی‌ملاحظه می‌گوید و بی‌رحمانه هم‌. کلامش مانند تازیانه بر پیکر شنونده می‌نشیند و اما وقتی که نخواهد بگوید، نمی‌گوید آن چنان‌که  نتوانی بپرسی، به‌تر است اگر نمی‌دانی یا کم می‌دانی، یا همه‌اش را نمی‌دانی، هم‌کلامش نشوی. ابراهیم گلستان، شاهد زنده‌‌ی بخشی از هنر ماست. بخش مهمی از ادبیات و سینما همان بخش که به ادبیات و سینمای روشن‌فکری یا موج نو، موسوم است. ابراهیم گلستان، هم کارگردان است، هم داستان‌نویس، هم مترجم، هم روزنامه‌نگار و هم عکاس. در کارهایش بی‌نهایت وسواس دارد، آن‌قدر که در نوشته‌هایش یک واژه یا یک ویرگول زاید پیدا نمی‌کنید. نثرش  فارسی است هرچند در زمان خودش ادبیات مدرن محسوب می‌شده اما سبک و آهنگ خودش را دارد.

نویسنده : مه شب تاجیک

منابع

مروری بر تاریخ ادب و ادبیات امروز ایران، محمد حقوقی، نشر قطره، چاپ دوم، تهران 1377

  صد سال داستان‌نویسی ایران، حسن میرعابدینی، نشرچشمه، چاپ سوم بهار


--
اين نامه به دنبال عضو يت شمادرگروه كتابهاي رايگان فارسي ارسال شده است.
آدرس ارسال نامه:
persianebooks@googlegroups.com
 
براي قطع اشتراك :
persianebooks+unsubscribe@googlegroups.com
 
با توجه به هماهنگي به عمل آمده با خوانندگان محترم،مطالب وكتابهاي با جهت گيري ضد دولتي وديني براي اين گروه ارسال نخواهد شد
لطفا موقع ارسال نامه به گروه حتما موضوع نامه را نيزبطور كامل ذكر كنيد
 
http://groups.google.com/group/persianebooks?hl=en
 
برای کمک به تداوم کار ما نامه های گروه را براي دوستان كتابخوان خود بفرستید
واز آنها بخواهید که در گروه عضو شوند.
وبلاگ ما:
http://persianbooks2.blogspot.com
آیینه وبلاگ
http://roumii.blogspot.com/
خبر خوان وبلاگ:
http://feeds.feedburner.com/ketabxaneh
آدرس خبرخوان مطالب جالب ديگر تارنماها:
http://feeds.feedburner.com/KetabdarsShared
براي عضويت در گروه به اين آدرس نامه دهيد:
persianebooks+subscribe@googlegroups.com

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ