به گروه اینترنتی جذاب و پر از اطلاعات و کتابهای جالب کتابهای رایگان فارسی خوش آمدید. از آرشیو ما در پایین صفحه نیز دیدن کنید

۱۳۹۰ آذر ۳۰, چهارشنبه

کتابهای رایگان پارسی گزینش نام ایران + گزارش کوتاه + کاخ موزه باغچه جوق

 

با شادباش شب چله مقاله ای تاریخی و مهم را برای شما می فرستم که درآن از آغاز وچگونگی رسمیت یافتن نام فرخنده ایران در مکاتبات و مناسبات بین المللی سخن رفته است.

گزینش نام ایران


تا اوایل قرن بیستم، مردم جهان کشور ما را با نام رسمی" پارس یا پرشین" می شناختند، اما در دوران سلطنت رضاشاه حلقه ای از روشنفکران باستان گرا مانند سعید نفیسی،محمد علی فروغی و سید حسن تقی زاده با حمایت مستقیم رضاشاه گردهم آمدند که نام کشوررا رسما به "ایران" تغییر داده وبه این منظور اقداماتی انجام دادند. بحث رجعت به ایران باستان و تاکید بر ایران پیش از اسلام قوت گرفته بود،"سعید نفیسی" از مشاوران نزدیک رضاشاه به وی پیشنهاد کرد نام کشور رسما به "ایران" تغییر یابد، این پیشنهاد در آذر ماه 1313 شمسی رنگ واقعیت به خود گرفت. یادداشتی را که از نظر می گذرانید، مقاله ای از سعید نفیسی در روزنامه اطلاعات است که بعد از رسمی شدن عنوان ایران، دلایل و توجیه تاریخی و فرهنگی این انتخاب را با عموم مردم در میان گذاشته است.


عکس مقاله استاد سعید نفیسی در روزنامه اطلاعات/اول دی 1313 پیوست است

 

مقاله استاد سعید نفیسی :
کسانیکه روزنامه های هفته گذشته را خوانده اند شاید خبر بسیار مهمی را که انتشار یافته بود با کمال سادگی برگذار کرده باشند ، خبر این بود که دولت ما به تمام دول بیگانه اخطار کرده است که از این پس در زبان های اروپایی نام مملکت ما را باید « ایران » بنویسند .
در میان اروپائیان این کلمه ایران تنها اصطلاح جغرافیائی شده بود و در کتابهای جغرافیا دشت وسیعی را که شامل ایران و افغانستان و بلوچستان امروز باشد فلات ایران می نامیدند و مملکت ما را بزبان فرانسه « پرس » و به انگلیسی
 پرشیا» و به آلمانی « پرزین » و به ایتالیایی « پرسیا » و به روسی « پرسی » می گفتند و در سایر زبان های اروپایی کلماتی نظیر این چهار کلمه معمول بود .
سبب این بود که هنگامی که دولت هخامنشی را در سال 550 پیش از میلاد یعنی در 2484 سال پیش کوروش بزرگ پادشاه هخامنش تشکیل داد و تمام جهان متمدن را در زیر رایت خود گرد آورد چون پدران وی پیش از آن پادشاهان دیاری بودند که آن را « پارسا » یا « پارسوا » می گفتند و شامل فارس و خوزستان امروز بود مورخین یونانی کشور هخامنشیان را نیز بنا بر همان سابقه که پادشاهان پارسی بوده اند «پرسیس » خواندند و سپس این کلمه از راه زبان لاتین در زبان های اروپایی به « پرسی » یا « پرسیا » و اشکال مختلف آن در آمد و صفتی که از آن مشتق شد در فرانسه « پرسان » و در انگلیسی « پرشین » و در آلمان « پرزیش » و در ایتالیائی « پرسیانا » و در روسی « پرسیدسکی » شد و در زبان فرانسه « پرس » را برای ایران قدیم پیش از اسلام ( مربوط به دوره هخامنشی و ساسانی ) و « پرسان » را برای ایران بعد از اسلام معمول کردند .
تنها در میان علما و مخصوصا مستشرقین معمول شده که کلمه ایران را برای تمام علوم و تمدن های قدیم و جدید مملکت ها و نژاد ها به کار بردند و از آن در فرانسه « ایرانین » و در انگلیسی « ایرانیان » و در آلمانی « ایرانیش » صفت اشتقاق کردند و این کلمه را شامل تمام تمدن های ایران جغرافیائی امروز و افغانستان و بلوچستان و ترکستان ( تاجیکستان و ازبکستان و ترکمنستان امروز )
و قفقاز و کردستان و ارمنستان و گرجستان و شمال غربی هندوستان دانستند و به عبارت آخری یک نام عام برای تمام ممالک ایرانی نشین و یک نام خاص برای کشوری که سرحدات آن در نتیجه تجاوزهای دول بیگانه از شمال و مشرق و مغرب در نیمه اول قرن نوزدهم میلادی تعیین شده بود وضع کردند .
اما کلمه ایرانی یکی از قدیم ترین الفاظی است که نژاد آریا با خود بدایره تمدن آورده است این شعبه از نژاد سفید که سازنده تمدن بشری بوده و علمای اروپا آن را به اسم هند و اروپایی ویا نزاد هندو و ژرمنی و یا هند و ایرانی و یا هند و آریائی خوانده اند از نخستین روزی که در جهان نامی از خود گذاشته است خود را به اسم آریا نامده و این کلمه در زبان های اروپائی « آرین » به حال صفتی یعنی منسوب به آریا و آری متداول شده است .
این نژاد از یک سو از سواحل رود سند و از سوی دیگر تا سواحل دریای مغرب را فرا گرفته یعنی تمام ساکنین مغرب و شمال غربی هندوستان و افغانستان و ترکستان و ایران و قسمتی از بین النهرین و قفقاز و روسیه و تمام اروپا و آسیای صغیر و فلسطین و سوریه و تمام آمریکای شمالی و جنوبی را به مرور زمان قلمرو خود ساخته است تمام زبان های ملل مختلف آن با یکدیگر روابط و مناسبات گوناگون دارد .
تمام مظاهر فکر و تمدن آن با یکدیگر مربوط است . داستان ها و معتقدات آن همواره با یکدیگر پیوستگی داشته و همواره کره زمین مظهر خیر و شر آن بوده است . در اوستا که قدیم ترین آثار کتبی این نژادست ناحیه ای که نخستین مهد زندگی و نخستین مسکن این نژاد بوده است به اسم « ایران وئجه » نامیده شده یعنی سرزمین آریاها و نیز در اوستا کلمه « ایریا » برای همین نژاد ذکر شده است . همواره پدران ما به آریائی بودن می بالیده اند چنان که داریوش بزرگ در کتیبه نقش رستم خود را پارسی پسر پارسی و آریائی ( هریا ) از تخمه آریائی می شمارد و بدان فخر می کند .
در زمانی که سلسله هخامنشی تمام ایران را در زیر رایت خود در آورده معلوم نیست که مجموعه این ممالک را چه می نامیده اند زیرا که در کتیبه های هخامنشی تنها نام ایالات و نواحی مختلف قلمرو هخامنشی برده شده و نام مجموع این ممالک را ذکر نکرده اند . قطعا می بایست در همان زمان هم نام مجموع این ممالک لفظی مشتق از آرای باشد زیرا که تمام ساکنیت این نواحی خود را آریائی می نامیده اند و لفظ آریا در اسامی نجبای این ممالک بسیار دیده شده است . قدیمی ترین سند کتبی که در جهان موجود است و ضبط قدیم کلمه ایران در آن می توان یافت گفته " آرانوستن" جغرافیادان معروف یونانی است که در قرن سوم پیش از میلاد می زیسته و کتاب وی از میان رفته ولی استرابون جغرافیا دان مشهور یونانی از آن نقل کرده و وی آن را « آریانا » ضبط کرده .
از این قرار لااقل در دو هزار و دویست سال پیش این کلمه معمول بوده است .  

 

بنابراین قدیمی ترین نام مملکت ما همین کلمه ایران بوده یعنی نخست نام ایریا که نام نژاد بوده است نام مملکت را آیریان ساخته اند و سپس به مرور زمان ایریان ، آیران شده و در زمان ساسانیان ایران ، ایران ( به کسر اول و سکون دوم ) بدل شده است و در ضمن اران ( به کسر اول ) نیز می گفته اند . چنانکه پادشاهان ساسانی در سکه و کتیبه ها نام خود را پادشاه ایران و اران می نوشته اند و از زمان شاپور اول ساسانی در سکه ها لفظ انیران هم دیده می شود زیرا که الف مفتوح در زبان پهلوی علامت نفی و تجزیه بود و انیران یعنی بجز ایران و خارج از ایران و مراد از آن ممالک دیگر بوه است که ساسانیان گرفته بودند .
در همین دوره ساسانی لفظ ایرانشهر یعنی شهر ایران ( دیار و کشور ایران ) نیز معمول بوده است و عراق را که در میان مملکت بدین اسم برده به اسم « دل ایرانشهر » می نامیدند .
کلمه ایرانشهر را فردوسی و شعرای دیگر قرن پنجم و ششم ایران نیز به کار برده اند . پس مراد از ایرانشهر تمام مملکت ساسانیان بوده است چنان که تا زمان حمدالله مستوفی قزوینی مولف نزهت القلوب که در اواسط قرن هشتم هجری بوده یعنی تا چهارصد سال پیش همین نکته رواج داشته است و وی حدود ایران را چنین معلوم می کند : از مشرق رود سند و کابل و ماوراء النهر و خوارزم ، از مغرب اران ( ماوراء قفقاز ) تا قلمرو روم و سوریه از شمال ارمنستان و روسیه و دشت قپچاق و دربند و از جنوب صحرای نجد بر سر راه مکه و خلیج فارس .
اما کلمه ایران که اینک در میان ما و اروپائیان معمول است و لفظ جدید همان کلمه ای است که در زمان ساسانیان معمول بوده در دوره بعد از اسلام همواره متداول بوده است و فردوسی ایران و ایرانشهر و ایران زمین را همواره استعمال کرده و حتی شعرای غزنوی نیز ایرانشهر و ایران را در اشعار خود آورده و پادشاهان این سلسله را خسروان این دیار دانسته اند .
پس از اینکه اروپائیان مملکت ما را در عرف زبان خود پرس یا نظائر آن می نامیدند و این عادت مورخین یونانی و رومی را رها نمی کردند چه از نظر علمی و چه از نظر اصطلاحی به هیچ وجه منطق نداشت زیرا که هرگز اسم این مملکت در هیچ زمان پراس یا کلمه ای نظیر آن نبوده و همواره پارس یا پرس نام یکی از ایالات آن بوده است که ما اینک فارس تلفظ می کنیم .
حق همین بود که ما از تمام دول اروپا خواستار شویم که این اصطلاح غلط را ترک کنند و مملکت مار ا همچنان که ما خود همواره نامیده ایم ایران و منسوب آن را ایرانی بنامند .
شکر خدای را که این اقدام مهم در این دوران فرخنده به عمل آمد و این دیاری که نخستین وطن نژاد آریا بوده است به همان نام تاریخی و باستانی خود خوانده خواهد شد .
اینک در پایان این کار مهمی که به صرفه تاریخ ایران صورت گرفته است جای آن دارد که ما نیز در میان اصطلاح باستانی زمانی ساسانی و ادبای ایران را زنده کنیم و مملکت ایران را هم پس از این ایرانشهر بنویسم و بگوئیم زیرا گذشته از آن که یادگار حشمت و شکوه ساسانیان را زنده کرده ایم و دیار اردشیر بابکان و انوشیروان را بهمان نامی که ایشان خود می خوانده اند نامیده ایم که کلمه بسیط را به جای دو لفظ مرکب به کار برده ایم و امیدوارم که این پیشنهاد در همان پیشگاهی که پاسبان تمام بزرگی های گذشته و آینده ایران است پسندیده و پذیرفته آید .
تهران 1  دی ماه 1313
سعید نفیسی

 

 

  تاريخ عبارتست از نکته:

جنگ دو سرباز كه همديگر را نمى شناسند و مي جنگند

براى دو نفر كه همديگر را مى شناسند و نمى جنگند

Top of Form

 

 

 

 

 

گزارش کوتاه

 

 اخیراً کتابی با عنوان "اقتدار گرائی ایرانی در عهد قاجار" با قلم دکتر محمود سریع القلم استاد علوم سیاسی به بازار نشر عرضه شده است.

آنچه مرا بیش از موضوع و متن کتاب تحت تاثیر قرار داد، صفحه تقدیمی است که نویسنده در ابتدای کتاب  آورده و در نوع خودکم نظیر است. در متن زیرکه مطالب همان صفحه است تعمق کنید و درد امروز جامعه ایرانی را بشناسید و اگر چنانچه دغدغه اعتلای ایران دارید در تربیت نسل فردا بر این اساس بکوشید:

 

 تقدیم به ایرانیان زیر ده سال، که در آینده

-         برای کسب ثروت، به نهاد دولت نزدیک نخواهند شد؛

-         برای افزایش قدرت کشور، ثروت تولید خواهند کرد؛

-         ظرفیت نقدپذیری و اصلاح تدریجی را در خود پدید خواهند آورد؛

-         از فرهنگ واکنش های سریع به خویشتن داری، ارتقاء فرهنگی پیدا خواهند کرد؛

-         از فرهنگ شفاهی و غیر دقیق به فرهنگ مسئولانه مکتوب، انتقال تمدنی پیدا خواهند نمود؛

-         از رفتارها و کارهای کوتاه مدت به گستره دراز مدت، رشد فکری پیدا خواهند کرد؛

-         تضعیف، تخریب و انتقام را از فرهنگ سیاسی خود حذف خواهند نمود؛

-         به رشد فکری و استقلال فکری از طریق مطالعه حداقل دو ساعت در روز روی خواهند آورد؛

-         برای ایرانیان دیگر از رانندگی گرفته تا کسب قدرت، حقوق قائل خواهند شد؛

-         از رشد و موفقیت دیگران به طور واقعی خوشحال شده و درس خواهند آموخت؛

-         غرور بی جا، حسادت و ناجوانمردی را به سکوت، احترام و گذشت تبدیل خواهند کرد؛

-         دروغ گوئی و وارونه جلوه دادن واقعیت ها را از نظام معاشرتی خود با دیگران حذف خواهند نمود؛

-         برای کسب قدرت،به اصل رقابت و فرصت برای دیگران اعتقاد خواهند داشت؛

- و پس از رسیدن به قدرت، فقط دوره محدودی، صرفاً برای تحقق کارهای بزرگ، در قدرت خواهند ماند

 

 

 

 

 

 

  معرفی : کاخ موزه باغچه جوق
  در این روزهای سرد برفی شاید به تنها گزینه ای که برای سفر فکر نمی کنید، شمال غربی کشور باشد و استان های آذربایجان شرقی و غربی. با این حال، شاید بد نباشد که از همین حالا برای یک آخر هفته گرم در برنامه ریزی کنید و گوش به زنگ اخبار هواشناسی باشید تا به محض معتدل تر شدن هوا بار و بندیلتان را به مقصد ماکو جمع کنید. پیشنهاد ما این بار یکی از دیدنی ترین کاخ موزه های کشور است که کمتر کسی آن را می شناسد.
  کاخ موزه باغچه جوق در شمال غربی ترین نقطه کشور در شهر ماکو و نزدیکی مرز بازرگان قرار گرفته است. جایی که برای رسیدن به آن باید به روستای باغچه جوق (در زبان ارمنی یعنی ده) در فاصله 6 کیلومتری شهر ماکو و حدود 2 کیلومتری از سمت غرب جاده اصلی بازرگان سفر کنید و آن را در دامنه کوه چرکین و چشمه‌ای به نام کلیسه ببینید.
 کاخ باغچه جوق در اواخر دوره قاجاریه به دستور تیمور تیموری، معروف به اقبال السلطنه ماکوئی ساخته شد که یکی از حکام مقتدر وقت و از سرداران مظفرالدین شاه بود. ویژگی های منحصر به فرد این کاخ آنقدر چشمگیر بودن که دولت پهلوی در سال 1353 آن را خریداری کرد و بعد از انجام تعمیرات ضروری و رفع خطر از آن برای بازدید عمومی آماده اش کرد و نام کاخ موزه را برآن گذاشت.
 استخر بزرگ باغ که جوی آبی از آن به قسمت‌های مختلف باغ جاری است، اولین تصویریی است که به محض ورود به باغ خواهید دید. بعد از آن ساختمان با ابهت کاخ است که چشمتان را پر می کند و شما را به این بنای دو طبقه می کشد. نمای خارجی بنا با مجسمه‌های گچی پوشیده شده که سردرها و نرده‌های گچی لبه بام را زینت داده‌اند.
 کاخ، در محوطه باغی به مساحت 11 هکتار قراردارد. معماری کاخ تلفیقی است از معماری سنتی ایرانی و غربی، به ویژه معماری روسیه اواخر سده نوزدهم. گچبری این ساختمان را اساتید ایرانی انجام داده اند و آئینه‌کاری آن در سطح عالی است. در بالای عمارت هم دور تا دور گلدان‌ها و مجسمه‌هایی خواهید دید که اغلب جای گل و چراغ بوده اند.
 پایه ستون‌ها و گلدان‌های این کاخ از سنگ خارا است و اولین گرامافونی که به ایران وارد شده در این عمارت به چشم می‌خورد که طول بوق آن 60 سانتیمتر و ارتفاع پایه‌اش بیش از یک متر است!
 در کاخ باغچه جوق همه چیز در عالی ترین سطح خود قرار دارد: پرده‌های زربفت، مبل‌های بی نظیر، تخت‌خواب‌های متعدد با تشک‌های پر قو، کاغذ دیواری‌ها و رنگ‌آمیزی سالن‌ها و نقاشی سقف اتاق‌ها، ظروف چینی اعلا و لوسترهای کریستال، فضای حیاط با گلکاری و درختان میوه و اشجار زینتی و حوض‌های وسیعی که شما را یاد کاخ های رویایی فیلم ها می اندازد.
 اما شاید از همه این ها دیدنی تر، نقاشی های خوش رنگ و لعابی باشد که در گوشه به گوشه سالن ها و اتاق ها می بینید و هر کدام متناسب با فضای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آن دوران کشیده شده اند.
 مهم ترین قسمت کاخ، تالار مرتفع و کشیده و آیینه کاری و گچ بری شده حوضخانه است. تمام واحدهای معماری بر محور این تالار احداث شده اند و از نظر مصالح، سیستم آرایش و نوع در و پنجره دارای شیوه خاصی است.
 ساختمان سنگی معروف به آشپزخانه هم بخش دیگری از بنا است که باید از آن بازدید کنید. ساختمان های گلخانه، حمام، انباری و نگهبانی از الحاقات دیگر این مجموعه هستند..

 


--
اين نامه به دنبال عضو يت شمادرگروه كتابهاي رايگان فارسي ارسال شده است.
آدرس ارسال نامه:
persianebooks@googlegroups.com
برای قطع اشتراك :
persianebooks+unsubscribe@googlegroups.com
 
مطالب وكتابهاي مروج خشونت وتجزیه طلبی و تروریسم ،ضد دولتي وضدديني و کتب قابل خرید دربازاررسمی ایران و کتب چاپ خارج(مشمول کپی رایت) براي اين گروه ارسال نخواهد شد.
لطفا موقع ارسال نامه به گروه حتما این موارد را درنظر بگیرید و لطفا موضوع نامه را نيزبه طور كامل ذكر كنيد
و از نوشتن به رسم الخط فینگلیش پرهیز کنید.
http://groups.google.com/group/persianebooks?hl=en
 
برای کمک به ارتقاء فرهنگ کتابخوانی، نامه های گروه را براي دوستان كتابخوان خود بفرستیدواز آنها بخواهید که در گروه عضو شوند.
وبلاگ ما:
http://persianbooks2.blogspot.com
خبر خوان وبلاگ:
http://feeds.feedburner.com/ketabxaneh
آدرس گزیده مطالب جالب ديگر تارنماها:
http://persianbooks-harfha.blogspot.com
برای یافتن شرایط عمومی وپرسش و پاسخ ها از این آدرس استفاده کنید:
http://book-faqs.blogspot.com

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ