ادای دینی به دکتر جلال ستاری
هشتاد سال و نود اثر
ناصر فکوهی
امسال، جلال ستاری هشتاد ساله شد، امسال نیز نودمین کتاب او به انتشار رسید؛ و برای ما این دو تداوم زمانی، این دو وفاداری به یک زندگی اخلاقی و به یک حیات علمی، حکم یک عمر واحد را دارند و هم از این روست که شاید جای آن باشد که عمری به توان دو را به جلال تبریک بگوئیم
هشتاد سال گذشت و جلال ستاری همچون همه ما، اثر این سال ها، رنج زیستن و رنج هیولاهایی را که در این عمر تحمل کرد، بر بدن و روح خود دارد، بدنی نحیف و فرسوده که امروز جز با توان عصایی بر سر پا نمی ایستد؛ بدنی که برایش طبیعتا شادابی و سلامت جوانی، عشق لحظه های محسوس و رنگارنگ زندگی، لذت سلامت جوانی، جز لحظاتی دورادور که باید در خاطرات ذهنی جستجویشان کند، نیستند. اما این هشتاد سال و آن نود کتاب، نه تنها نتوانسته اند کوچکترین خللی به ذهن و هوش و هوشیاری او وارد کنند که برعکس، نگاهش را تیزتر، سلایقش را ظریف تر، شخصیتش را فروتن تر، حافظه اش را ژرف تر و در یک کلام، روحش را جذاب تر کرده اند.
امروز هم جلال چون شمعی است که گروهی از دوستانش را به گرد خود فراخوانده است؛ دوستانی که همه با اشتیاق و شادمانی این فراخوان را پذیرفته اند، نه چون استادی بزرگ و بزرگوار، که جلال بی شک هست، چنین خواسته باشد: این ملک پر است از «اساتید خود خواسته» و همچون پیراهنی کم وزن، پاره پاره و پیش پا افتاده «آویخته بر بندی در مسیر باد»؛ «اساتیدی» همان قدر همه جا حاضر و همه جا سخنور، که بی فایده و حتی زیان بار. گرد آمدن دوستان جلال برای او، برای آن نیز نبوده است که تحفه های کم ارزش خود را نثار او کنند، تحفه هایی هر چند آکنده از عشق اند، اما در برابر عمری از کار و مشقت به سرعت رنگ می بازند
گردآمدن ما، اینجا و امروز و تحفه های کم ارزش و پر محبتمان اما،
بازگشتی «طبیعی» و «بدیهی» و به زبانی آشنا تر برای جلال «بازگشتی ابدی» هستند، به جریانی آغازین از حیات و آفرینش و خلاقیت ذهنی که او نقطه ای درخشان را بر فرایندش نقش زده است. ما امروز با این شادباش ها، می خواهیم شکوفه هایی رنگارنگ، با شکل و شمایل ها و عطرهایی بی نهایت متفاوت را به او عرضه کنیم، آنچه، هر چند اندک، در دست داریم و آنچه شاید بتوانیم به نمایندگی از چندین نسل از اندیشمندان و متفکران و جوانان این پهنه به او نثار کنیم؛ به نمایندگی از خاکی سخت و سرد و گاه کم جان، اما همواره زایا و آبستن میوه هایی تازه، خاکی که فدر زحمات دست های پرکار و رنج دیده یکی از پرکارترین باغبانان خود را می شناسد و نیک می داند که این باغبان در این صد و هفتاد ساله چه جان ها که نکند، چه ضربه ها که بر پیکر خود پذیرا نشد، چه بی مهری ها ، نامردمی ها و بی اخلاقی ها که ندید، اما نگذاشت ریشه اش از این خاک بیرون کشیده شود؛ و لحظه ای تردید به خود راه نداد که تا جان دارد باید از خود مایه بگذارد و عصاره وجود و هستی خود را برای افزودن بر جان آن خاک سرد به کار بگیرد؛ خاکی که دوست دارد از امروز تا شاید ابدیت، به هر بهانه ای قدردان او باشد.
جلال عزیز نمی گوئیم پایدار باشی، که پایداری اسطوره ای بیش نیست!
بلکه می گوئیم پاینده خواهی ماند که واقعیتی به روشنی آفتاب است!
این هشتاد سال و آن نود اثر مبارکت باد!
آذرماه 1390اين نامه به دنبال عضو يت شمادرگروه كتابهاي رايگان فارسي ارسال شده است.
آدرس ارسال نامه:
persianebooks@googlegroups.com
برای قطع اشتراك :
persianebooks+unsubscribe@googlegroups.com
مطالب وكتابهاي مروج خشونت وتجزیه طلبی و تروریسم ،ضد دولتي وضدديني و کتب قابل خرید دربازاررسمی ایران و کتب چاپ خارج(مشمول کپی رایت) براي اين گروه ارسال نخواهد شد.
لطفا موقع ارسال نامه به گروه حتما این موارد را درنظر بگیرید و لطفا موضوع نامه را نيزبه طور كامل ذكر كنيد
و از نوشتن به رسم الخط فینگلیش پرهیز کنید.
http://groups.google.com/group/persianebooks?hl=en
برای کمک به ارتقاء فرهنگ کتابخوانی، نامه های گروه را براي دوستان كتابخوان خود بفرستیدواز آنها بخواهید که در گروه عضو شوند.
وبلاگ ما:
http://persianbooks2.blogspot.com
خبر خوان وبلاگ:
http://feeds.feedburner.com/ketabxaneh
آدرس گزیده مطالب جالب ديگر تارنماها:
http://persianbooks-harfha.blogspot.com
برای یافتن شرایط عمومی وپرسش و پاسخ ها از این آدرس استفاده کنید:
http://book-faqs.blogspot.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر