به گروه اینترنتی جذاب و پر از اطلاعات و کتابهای جالب کتابهای رایگان فارسی خوش آمدید. از آرشیو ما در پایین صفحه نیز دیدن کنید

۱۳۹۱ مرداد ۴, چهارشنبه

خبرنامه کتابهای رایگان پارسی چه شد كه زرتشتيان به هند كوچيدند


خبريار امرداد- نگار پاكدل :
دكتر فرهاد صبوري«كوچ پارسیان به هند در نخستین نگاه ممکن است ناراحت‌کننده باشد و نشان از آزاری داشته باشد که بر پيروان دين زرتشت روا شد. حکومت‌هایی که به این سرزمین يورش آوردند و تاب ماندن در سرزمين مادري‌ را از آن‌ها گرفتند. اما این كوچ، كوچي کمک‌کننده بود، كوچي که هم به سود خود كوچندگان بود و هم به سود زرتشتیاني شد كه در ايران ماندند. اين دو گروه در دوره‌های گوناگون با پيوند تاریخی و فرهنگی داشتند.»
«فرهاد ‌صبوری»٬ دكتراي تاریخ در نشستی با عنوان «پیوندهای تاریخی‌ و‌ فرهنگی میان پارسیان هند و زرتشتیان ایران» افزون بر سخنان بالا گفت: «از دوره‌ی هخامنشیان، ایرانیان به هند رفت و آمد داشتند. شوند(:سبب) این تمرکز پارسیان در هند را نيز می‌توان مشترکات زبانی٬ دینی و نژادی میان ایرانیان و هندیان دانست.»

يورش اعراب به ايران
صبوری٬ در ادامه اشاره‌ای بر يورش تازیان به ایران داشت و گفت: «کسانی‌که دینشان را ترک نکردند و بر سر باورهایشان ماندند را ناچار به پرداخت جزیه کردند، یعنی باید برای نگه‌داشتن باورهایشان به اعراب پول می‌دادند. گروهی دیگر که نه مسلمان شدند و نه توان پرداخت جزیه را داشتند، كوچيدند. این كوچندگان، نخست به "هرمز" رفتند اما با فزوني فشار اعراب، خطرات را به جان خریدند و از راه دریا به «گجرات» هند رفتند. مهاجران، هند را برگزیدند براي همان مشترکاتی که پیشتر گفتم.»

كوچ به هند
وی در دنباله‌ي سخنانش داستان رفتن زرتشتيان به هند و چگونگي پذيرش پارسيان در هند را بازگفت. او چنين شرح داد: «ايرانيان به هند رفتند و به فرمانروای هند پیام دادند که می‌خواهیم در سرزمین شما ساکن شویم. این خواسته نخست با مخالفت فرمانروا روبرو شد. فرمانروای هند ظرفی لبریز از شیر را به گونه‌ی نمادین برای این مهاجران فرستاد و پیام داد که هند به مانند این ظرف لبریز از جمعیت است و جایی ندارد که شما را در خود جای دهد. در این هنگام  "دستور" مشتی شکر در شیر ریخت که یعنی ما زندگی را برایتان شیرین می‌کنیم و جایتان را هم تنگ نمی‌کنیم. فرمانروای هند این زیرکی به مذاقش خوش آمد و اجازه‌ی ماندن ایرانیان در هند را داد. اما این پارسیان باید لباس گجراتی می‌پوشیدند و به گجراتی سخن می‌گفتند. نباید کسی را هم به دین خود درمي‌آوردند. پارسیان نیز پذیرفتند و هنوز هم بر سر پیمانشان هستند.»
اين دكتر تاريخ به روند كوچ پارسيان به هند پرداخت و گفت: «پارسيان نخستين شهري كه در هند ساختند را سنجان ناميدند. در كتاب «معجم‌البلدان» از چهار جا به نام "سنگان" در خراسان نام آمده است.»
به گفته‌ي دكتر صبوري، پارسيان به شوند دلبستگي به سرزمين خود، نخستين جايي كه در آن ساكن شدند را سنجان ناميدند كه برگرفته از سنگان است. نام اين شهر خود نشان از آن دارد كه اين پارسيان از خراسان به هندوستان كوچيده‌اند. 
در دوره‌هاي بعد پارسيان، جاي ديگري را مي‌سازند به نام «نوساري» به معناي ساري جديد. صبوري گفت: «مي‌توان گفت كه ساكنان نوساري،  زرتشتياني بودند كه در دوره‌هاي بعد از تبرستان به هند رفته بودند.»
به باور اين دكتراي تاريخ، كار فرهنگي ارزشمندي در اين زمان انجام شد كه هندي‌ها را با فرهنگ ايرانيان آشنا كرد. او در اين‌باره به برگرداندن نسك‌هاي زرتشتي به زبان سانسكريت اشاره كرد و گفت: «با اين كار فرهنگ و آيين زرتشتيان به هندي‌ها شناسانده شد. با اين كار، هندي‌ها با شناختن آراي پارسيان، نگاه مثبتي نسبت به اين قوم پيدا كردند. هنوز هم هندي‌ها نظر مثبتي نسبت به پارسيان دارند و از آنان به نيكي سخن مي‌گويند.»

سلطان محمود و كشتار زرتشتيان در هند
دكتر صبوري در دنباله به زندگي زرتشتيان در هند پرداخت و گفت: «پارسيان در سده‌هاي نخستي كه در هند بودند، كار كشاورزي مي‌كردند. رخداد ناگواري كه براي اين مهاجران كه سرشان به كار خودشان گرم بود، پيش آمد، يورش «سلطان‌محمود» بود.»
به گفته‌ي فرهاد صبوري، برخي؛ اين سلطان محمود را همان سلطان محمود غزنوي مي‌دانند كه گماني نادرست است چرا كه اين دو نزديك به سه سده با هم اختلاف زماني داشتند.
او گفت: «سلطان‌محمود هند را گرفت و در دهلي، حكومتي مسلمان پديد آورد و پس از آن به ديگر جاها دست‌درازي كرد از جمله به گجرات. پارسيان سنجان و همراهان هندي‌شان با اين‌كه براي نگهداري شهرشان، تلاش بسياري كردند  اما شكست خوردند و بسياري از آنان كشته شدند. اين‌چنين سنجان كه مركزي فرهنگي بود، نابود شد. از اين دوره به بعد شمار كمي از اين پارسيان، "اوستا" و "پهلوي" را مي‌دانند.»
وي افزود: «اين‌ها همه در كتابي به نام "قصه‌ي‌سنجان" آمده است كه بهمن پور‌قباد آن را نوشته است. البته مي‌گويند اين كتاب وجود داشته اما بهمن پور‌قباد آن را به نظم در آورده است. با اين‌حال اين كار بزرگي بوده است.»
به گفته‌ي وي، پارسيان براي از ميان برداشتن اختلافات مذهبي كه پس از آن يورش، در ميانشان پديد آمده بود در سال ٨٤٧ يزدگردي فردي به نام "نريمان هوشنگ" را نزد هم‌دينان ايراني‌شان مي‌فرستند و از آنان ياري مي‌خواهند. زرتشتيان ايراني با خوشحالي از آن‌ها استقبال مي‌كنند.
صبوري همچنين  در سخنانش اشاره‌اي به «شريف‌آباد» كرد كه نزديك به ٢٠٠ يا ٣٠٠ سال، جايي مي‌شود كه در آن زرتشتيان به پرسش‌هاي پارسيان هندي پاسخ مي‌دادند. وي گفت: «در اين ٢٠٠ يا ٣٠٠ سال پيوند ميان پارسيان هند و زرتشتيان ايران منسجم شد. حتا مي‌توان پارسيان هند را شاگردان ديني زرتشتيان ايراني و يا موبدان ايراني دانست.»

چرا این كوچندگان را پارسی می‌نامند
این سخنران درباره‌ي اين‌كه چرا این كوچندگان را "پارسی" مي‌نامند، گفت: «برخی بر این باورند که این‌ها از قوم پارت بودند و از اشکانیانی که به هند رفتند و واژه‌ي پارتی كم‌كم، دگرگون شد و به پارسی تبدیل شد. اما این سخنی ناراست است چراکه این مهاجران تنها پارتی و از خراسان نبودند بلکه از دیگر جاهای ایران نیز بودند. همان‌گونه که می‌دانید باختري‌ها(:غربي‌ها) به ایرانیان «پرشینز» به معنای پارسی می‌گویند. می‌توان چنین گفت که این پارسیان چون از ایران كوچيده بودند بدین نام خوانده می‌شدند. پس این یک اصطلاح تباري بود که با گذشت زمان، اصطلاحی دینی شد.»

فزوني‌ فشارها در زمان صفويان
وي سپس درباره‌ي زندگي پارسيان در هند و زرتشتيان در ايران گفت: «در زمان صفوي، زرتشتيان بسيار آزاد ديدند. شاه عباس صفوي كه مذهب شيعه را رسمي كرد براي گرفتن كتاب "جاماسب‌نامه" از زرتشتيان كه كتاب پيشگويي بود بسياري از آنان را كشت. در پايان روزگار صفوي ستم‌ و فشار بر زرتشتيان، بسيار شد كه يكي از شوندهاي اين فشار را مي‌توان تعصبات مذهبي دانست كه بسيار گسترش يافته بود.»
دكتر صبوري گفت: «در زمان شاه سلطان‌حسين‌صفوي به زرتشتيان فشار مي‌آوردند. گلستان‌بانو كه به هند رفت و منشا خدمات بسياري به زرتشتيان ايران شد، يكي از دختران زرتشتي است كه زير اين فشارها به هند گريخت. گلستان‌بانو را پدرش به هند برد. او همان‌جا ماند و ازدواج كرد و كمك‌هاي بسياري به زرتشتيان ايراني كرد، چون با درد آن‌ها آشنا بود.»
اين پژوهشگر به اين كه زرتشتيان نمي‌توانستند خانه‌هاي چند اشكوبه بسازند و تنها مجاز به ساخت خانه‌هاي يك اشكوبه بودند، اشاره كرد و گفت: «آن‌ها بايد وصله‌اي بر روي لباسشان مي‌زدند كه از ديگران تشخيص داده شوند. حق حمل صلاح را نداشتند و ... كه زير اين فشارها، موج تازه‌اي از كوچ به هند آغاز شد.»
وي درباره‌ي زندگي پارسيان هند گفت: «فشار فراوان بر زرتشتيان ايران، شوند(:سبب) آن شده بود كه علم و آگاهي‌شان پايين بيايد اما پارسيان هند تنها زماني كه هند مستمره‌ي پرتغاليان متعصب مسيحي شد، ستم بسيار ديدند. پس از پرتغالي‌ها، هند مستمره‌ي انگليس شد كه به همه‌ي اديان آزادي داد.» 
 
انجمن اكابر صاحبان پارسي
به گفته‌ي فرهاد صبوري، پارسيان هند كه خود را وامدار زرتشتيان ايران مي‌دانستند در زمان قاجار، انجمني به نام «اكابر ‌صاحبان ‌پارسي» تشكيل دادند و «ليمجي ‌مانكجي‌‌ هاتريا» كه از هموندان اين انجمن بود را به ايران فرستادند. چنين آمده كه نياكان مانكجي، از زرتشتياني بودند كه در زمان صفوي از ايران رفتند.»
صبوري گفت: «مانكجي آمار زرتشتيان ايران را درآورد و اين يكي از بزرگ‌ترين كارهايش بود چرا كه شهر به شهر و روستا به روستا و خانه به خانه رفت و آمار زرتشتيان مرد، زن، كودك، باسواد، بي‌سواد را در آورد. اين آمار نشان از آن داشت كه در ايران بر زرتشتيان بسيار سخت مي‌گذرد و در وضع بدي زندگي مي‌كنند كه شمارشان در سرزمين خودشان اين‌چنين كم شده است. هندي‌ها كه از وضع زرتشتيان ايران آگاه شدند براي كمك‌هاي فرهنگي و مالي به همكيشانشان در ايران تلاش كردند.»
 
پرداخت ساليانه‌ي جزيه‌ي ٩٥٠ توماني
به گفته‌ي صبوري، ايرانيان آنچنان زير فشار بودند كه تنها به زندگي روزمره مي‌پرداختند و ارج و ارزش دانش و آموختن را از ياد برده بودند. با اين كه در كتاب «ارداويراف‌‌نامه» داريم كه جايگاه آموزگاران در «خورشيدپايه» است، مانكجي كه در ايران يكي از كارهاي ارزشمندش، ساخت مدرسه و آموزشگاه براي باسواد كردن، مردم بود، در كتاب «اظهار سياحت‌نامه‌ي ايران» مي‌نويسد: حتا سالخوردگان زرتشتي از من مي‌پرسند مدرسه‌ ساختي كه چه بشود؟
صبوري گفت: «اين نشان از نا آگاهي مردم در اين دوره دارد.»
  دكتر صبوري از سريالي كه در تلويزيون ايران پخش شد و در آن «مانكجي» را يهودي و دست‌نشانده‌ي انگليس نشان داده‌اند، انتقاد كرد و در دنباله باز به خدماتي پرداخت كه مانكجي در ايران انجام داد.
او گفت: «كار بزرگ ديگري كه مانكجي كرد لغو جزيه بود كه البته كاري آسان نبود و در يك روند ٣٠ساله انجام شد. مانكجي با آماري كه از زرتشتيان ايران در آورده بود مبلغ ساليانه‌ي جزيه‌ي آنان را ٩٥٠تومان برآورد كرد و به «ناصرالدين‌شاه» گفت كه اين پول را سالانه به دولت از سوي پارسيان هند مي‌پردازند تا هر روز، جلوي زرتشتيان را براي جزيه نگيرند. ٢٨سال پارسيان هند اين جزيه را دادند. مانكجي سپس شاه وقت را به سختي متقاعد كرد كه گرفتن جزيه تنها به اين شوند كه برخي در كشور دين هم‌سوي شاه ندارند كار درستي نيست. و اين‌چنين قانون جزيه لغو شد.»
زرتشتيان و انقلاب مشروطه
فرهاد صبوري سپس به دوران مشروطه اشاره كرد و يادآور شد: «در اين دوره زرتشتيان پابه‌پاي ديگر ايرانيان تلاش كردند براي انقلاب مشروطه. آن‌ها با پول و اسلحه دادن به آزادي‌خواهان ياري مي‌رساندند. اگر ياري رساندن زرتشتيان نبود مشروطه‌خواهان در ايران بسيار دچار مشكل مي‌شدند.»
اين سخنران ارباب‌كيخسرو‌شاهرخ را نيز مردي بزرگ دانست كه به زرتشتيان يادآوري كرد كه بايد حقوقي برابر با ديگران داشته باشند. صبوري در ادامه افزود: « ارباب‌كيخسرو كسي بود كه با تلاش و پيگيري توانست تا اين قانون را بگذارد كه دانش‌آموزان زرتشتي لباس فرم و يك شكل بپوشند و وصله و نشاني بر مبناي زرتشتي بودنشان كه تحقيري به شمار مي‌آمد را نداشته باشند.»
وي در پايان سخنانش به «اردشير‌ جي ‌ريپرتر» اشاره كرد و گفت:‌ «اين مرد بزرگ به استحكام انجمن‌هاي زرتشتي در ايران كمك كرد و برخي از قوانين را كه در ميان زرتشتيان ايران از ميان رفته بود را زنده كرد.»
او گفت: «افراد بسياري بودند كه به رهايي زرتشتيان از ستم، كمك كردند. نسك‌هاي زرتشتيان كه گمان نابود‌شدنشان مي‌رفت به دست پارسيان هند رسانده شد. اين نسك‌ها در دوره‌هاي بعد كمك بزرگي بود براي خاور‌شناسان تا زبان پهلوي را نزد پارسيان بياموزند و امكان مطالعات علمي را درباره‌ي آيين زرتشت در جهان پديد آورند.»
اين نشست، يكشنبه ساعت١٧ در بنياد‌جمشيد‌جاماسيان برگزار شد.
 

--
اين نامه به دنبال عضو يت شمادرگروه كتابهاي رايگان فارسي ارسال شده است.
وبلاگ ما:
http://persianbooks2.blogspot.co.nz
آدرس ارسال نامه:
persianebooks@googlegroups.com
برای قطع اشتراك :
persianebooks+unsubscribe@googlegroups.com
 
مطالب وكتابهاي مروج خشونت وتجزیه طلبی و تروریسم ،ضد دولتي وضدديني و کتب قابل خرید دربازاررسمی ایران و کتب چاپ خارج(مشمول کپی رایت) براي اين گروه ارسال نخواهد شد.
لطفا موقع ارسال نامه به گروه حتما این موارد را درنظر بگیرید و لطفا موضوع نامه را نيزبه طور كامل ذكر كنيد
و از نوشتن به رسم الخط فینگلیش پرهیز کنید.
http://groups.google.com/group/persianebooks?hl=en
 
برای کمک به ارتقاء فرهنگ کتابخوانی، نامه های گروه را براي دوستان كتابخوان خود بفرستیدواز آنها بخواهید که در گروه عضو شوند.
خبر خوان وبلاگ:
http://feeds.feedburner.com/ketabxaneh
آدرس گزیده مطالب جالب ديگر تارنماها:
http://persianbooks-harfha.blogspot.com
برای یافتن شرایط عمومی وپرسش و پاسخ ها از این آدرس استفاده کنید:
http://book-faqs.blogspot.com
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ