اسداله شعبانی :
هرچند کودکی من دور از کتاب و کتابخوانی سپری شد، اما داستانهای پای کرسی، در شبهای یخبندان دامنههای الوند چنان در دل و جان من راه یافته بود که می توانستم ساعت ها در کنار بزرگترها میخکوب شوم تا قصه گوی پیر مجلس، پایان خوشی برای همه آرزو کند و سیب سرخ داستانش را با همه قسمت کند.
از آن همه داستان ها که می شنیدم، داستان «سیاوخش» بیش از همه به دلم نشسته بود. چنان که به هوای شنیدن چندین باره ی آن، همراه چوپان پیر ده، راهی صحرا میشدم تا ببینم سرانجام این داستان چه خواهد بود.
داستان های شاهنامه به من سختکوشی و مبارزه با دشواری ها را آموخت و پیوند مرا با گذشته ی فرهنگی این بوم و بر چنان استوار ساخت که از آن پس، زمان به زمان، دلبستگی به این آب و خاک و تاریخ و فرهنگ دیرینه ی ایران زمین در من همواره رو به فزونی است. بی گمان، این تاثیرپذیری از شاهنامه و این دلبستگی میهنی را در آثاری که برای کودکان و نوجوانان و بزرگترها به چاپ رساندهام، آشکارا میتوان یافت.
شاهنامه اقیانوس ژرف و پهناوری است که ما ایرانیان، چه خُرد و چه کلان، پیوسته باید با آن پیوند خود را نگه داریم و به فراخور نیازمان در آن به جستجو برآییم تا در این آیینه ی بزرگ، خویشتن خویش را بیابیم. بارها از زبان بزرگان شنیده ایم که شاهنامه ستون فرهنگ و شناسنامه ی هویت ملی ماست. با این همه، در نظام آموزشی کشور، چنان که شایسته است، از آموزه های شاهنامه بهره گیری نشده است و گویی هنوز کسانی هستند که گمان می برند اندیشه های میهنی شاهنامه با برخی ارزشهای دینی ناسازگار است. این پندار ناشایست در آغاز انقلاب تا مرز فردوسی زدایی پیش رفت و اگر دلبستگانی چون دارنده ی این قلم نبود، به پاکسازی شاهنامه از کتابخانه های کشور می انجامید. خوشبختانه امروزه حقیقت امر بر بسیاری از مردم و مسوولان این آب و خاک روشن شده است و دریافته اند که برای پاسداری از ارزشهای دینی و ملی، ناگزیر باید هویت ملی خود را به خوبی بیابیم و از آغاز کار، کودکانمان را با آن آشنا کنیم و دلبستگی میهنی و میهندوستی را در آنان بپروریم تا در برابر تندبادهای انیرانی که بنیان های فکری و فرهنگی ما را دستخوش تاراج و تباهی قرار داده است، پایداری کنیم.
در پهنه ی شاهنامه، همه گونه از ارزشهای والای انسانی و همه گونه از آموزه های دینی و میهنی را می توان یافت که پاسخگوی نیاز امروزی فرزندان این بوم و بر است. شاهنامه شعر- داستان بلندی است که خواندن آن روحیه ی پهلوانی را که نیازگریزناپذیر (:مبرم) کودکان و نوجوانان است، در شنونده می پرورد و آنان را به ساده ترین شیوه با زبان شعر آشنا میکند.
شاهنامه تنها اثری است که سراسر آن با واژگان پارسی آراسته شده است. در زمانی که زبان تازی رواج داشته است و یا تاریخ نگاران ایرانی و حتا اندیشمندانی چون بوعلی سینا بیشتر آثار خود را به تازی می نوشته اند، استاد توس شاهکار خود را با زبان پاک پارسی سروده است و به راستی فرهنگ و زبان ایرانی را از نابودی رهانیده و آن را زنده نگه داشته است. شاهنامه تنها شعر نیست، داستان هم نیست، همچنان که تاریخ هم به شمار نمی آید؛ در پهنه ی خود این همه را با هم دارد.
آموزه های دینی آن پررنگ تر از هر کتابی است که تا کنون شناخته ایم. پهلوانان شاهنامه همه گونه منش های نیک انسانی را به نمایش می گذارند: جوانمردی، فداکاری، ایستادگی در برابر ستم و ... . استاد توس ویژگیهای والای انسانی را حتا در پهلوانان دشمن میستاید. هر چند که سراسر شاهنامه از نبرد در میدان های جنگ سخن می گوید، اما پیام پایه ای و بنیادین آن آشتی(:صلح) است. سیاوش پیام آور آشتی است و دوستی را بر دشمنی برمی گزیند.
زال که برای ویران کردن کابلستان رفته است، عشق را به جای جنگ برمی گزیند. رستم جهان پهلوان جز از برای مردم دست به نبرد نمی گشاید. قهرمانان شاهنامه انسان های مردم گرا و وفادار به پیمان و دوستدار زندگی صلح آمیز هستند و از این روی، می توانند الگوهای بسیار شایسته ای برای ما و کودکان ما باشند.
هرچند داستان های شاهنامه برای همه ی گروه های سنی گیرا و آموزنده است، اما بی گمان داستان «رستم و سهراب» و «رستم و اسفندیار» به شوند(:سبب) پیچیدگی های غمناکی(:تراژیکی) که دارند، به خوانندگان و شنوندگان کتابخوان کارآزموده نیاز دارند، ولی داستان هایی مانند «زال و سیمرغ» که زمینه ی تصویرگری و خیالپردازی در آنها بیشتر است، برای کودکان و داستان هایی چون «زال و رودابه» به شوند زمینه ی عاشقانه و پیام آشتی و دوستی به جای جنگ و نبرد، می تواند برای نوجوانان فراخور بیشتری داشته باشد.
«عشق» در شاهنامه جایگاه ویژه ای دارد. نخست آنکه هر جا سخن از مهرورزی می رود، جنگ های بیهوده به کنار نهاده می شوند و یا به دوستی برمی گردند. مهرورزی و زناشویی، راه های پیشگیری از ویرانی و تباهی و گام برداشتن در راه نزدیک شدن به اهورامزدا است. در داستان های مهرورزی شاهنامه، ازخودگذشتگی و فداکاری به بالاترین اندازه ی خود میرسد.
بی گمان، بازگو کردن داستانهایی عاشقانه از این دست، برای نوجوانان و جوانان امروز بایسته(:ضروری) است؛ نوجوانان و جوانانی که گرفتار ابتذال های سنتی شده اند و در تیررس گمراهی های جهان مجازی هستند و از داستانهای عاشقانه اما بی آلایش، از اینگونه که در فرهنگ ایرانی بوده است، دور می شوند.
خداشناسی و ستایش آفریننده ی جهان از بهترین آموزه های شاهنامه است و در پی آن، پیام بنیادین شاهنامه، ستیز با دروغ و جستجوی راه راستی، در سراسر این اثر گرانسنگ چشمگیر است. در شاهنامه دروغ سرچشمه ی همه ی بیدادگری ها و تبهکاری هاست. از این روی، در شاهنامه که خود برآمده از فرهنگ دیرینه ی این سرزمین است، دروغ برپاکننده ی بیشترین جنگ ها و کینه توزی ها است. فتنه ی سودابه با دروغ آغاز میشود که سرانجام مرگ سیاوش و به دنبال آن، جنگ های خانمانسوز پی درپی ایران و توران را دامن می زند. دروغ در شناساندن رستم به سهراب، سوگنامه ی مرگ سهراب، این جوان برومند و پاکدل را می آفریند. دروغ شغاد نابکار، مرگ رستم و سپس تباهی خاندان زال را در پی می آورد. با این یادآوری ها، می توان گفت شاهنامه کتابی است که در سراسر آن راستی و دروغ پنجه در پنجه ی یکدیگر درافکنده اند و به نبرد می پردازند و پیروز این نبرد، سروش راستی بر پتیاره ی دروغ است که دورنمای روشنی را فراچشم خوانندگان می گستراند که پیروزی همیشه با آنانی است که راه راست را می پیمایند و از ارزش های والای انسان پاسداری می کنند.
با این گفته ها، می توان شاهنامه را بزرگترین اثر آموزشی و مهمترین پیوند کودکان ما با گذشته ی تاریخی و فرهنگی خویش و از همه مهمتر، زیباترین و گیراترین خواندنی برای کودکان و نوجوانان ایران زمین به شمار آورد.
نگارنده نزدیک به ده سال پیش، با آرمان آشنا کردن فرزندان ایران با این اثر شکوهمند، بر آن شد داستان های شاهنامه را به گونه ای درخور نوجوانان فراهم کند. جلد نخست آن با نام «قصه های شیرین شاهنامه» به دست نشر پیدایش چاپ و منتشر شد و جلد دوم آن نیز پس از دیرکردی طولانی، سال گذشته به ناشر یاد شده سپرده شد که امید است به زودی چاپ و منتشر شود. آنچه درباره ی این اثر می توانم بگویم این است که همراه با پیروی از شیوه ی کار استاد توس، کوشیده ام بخش های پهلوانی و داستانی را پررنگ تر و بخش های تاریخی اثر را کمرنگ تر بازگو کنم و همچنین گزیده ای از سفرهای ساده ی هر داستان را با توضیح های بایسته بیاورم. هر چند که این کار به چشم صاحبنظران از جمله «شورای کتاب کودک» آمد، اما پیرامون شاهنامه زمینه ی آفرینش آثار بهتر، زیاد، ولی کار انجام شده بسیار اندک است. بادا که این راه ادامه بگیرد و آثاری شایسته ی کودکان ایرانی، با بهره گیری از فرهنگ ایرانی فراهم آید و کودکان و نوجوانان این سرزمین، چنانکه شایسته ی آنان است، با پیشینه ی فرهنگی و ادبی سرزمین خود و پیش از همه، شاهنامه، آشنایی بیشتری پیدا کنند.
هرچند کودکی من دور از کتاب و کتابخوانی سپری شد، اما داستانهای پای کرسی، در شبهای یخبندان دامنههای الوند چنان در دل و جان من راه یافته بود که می توانستم ساعت ها در کنار بزرگترها میخکوب شوم تا قصه گوی پیر مجلس، پایان خوشی برای همه آرزو کند و سیب سرخ داستانش را با همه قسمت کند.
از آن همه داستان ها که می شنیدم، داستان «سیاوخش» بیش از همه به دلم نشسته بود. چنان که به هوای شنیدن چندین باره ی آن، همراه چوپان پیر ده، راهی صحرا میشدم تا ببینم سرانجام این داستان چه خواهد بود.
داستان های شاهنامه به من سختکوشی و مبارزه با دشواری ها را آموخت و پیوند مرا با گذشته ی فرهنگی این بوم و بر چنان استوار ساخت که از آن پس، زمان به زمان، دلبستگی به این آب و خاک و تاریخ و فرهنگ دیرینه ی ایران زمین در من همواره رو به فزونی است. بی گمان، این تاثیرپذیری از شاهنامه و این دلبستگی میهنی را در آثاری که برای کودکان و نوجوانان و بزرگترها به چاپ رساندهام، آشکارا میتوان یافت.
شاهنامه اقیانوس ژرف و پهناوری است که ما ایرانیان، چه خُرد و چه کلان، پیوسته باید با آن پیوند خود را نگه داریم و به فراخور نیازمان در آن به جستجو برآییم تا در این آیینه ی بزرگ، خویشتن خویش را بیابیم. بارها از زبان بزرگان شنیده ایم که شاهنامه ستون فرهنگ و شناسنامه ی هویت ملی ماست. با این همه، در نظام آموزشی کشور، چنان که شایسته است، از آموزه های شاهنامه بهره گیری نشده است و گویی هنوز کسانی هستند که گمان می برند اندیشه های میهنی شاهنامه با برخی ارزشهای دینی ناسازگار است. این پندار ناشایست در آغاز انقلاب تا مرز فردوسی زدایی پیش رفت و اگر دلبستگانی چون دارنده ی این قلم نبود، به پاکسازی شاهنامه از کتابخانه های کشور می انجامید. خوشبختانه امروزه حقیقت امر بر بسیاری از مردم و مسوولان این آب و خاک روشن شده است و دریافته اند که برای پاسداری از ارزشهای دینی و ملی، ناگزیر باید هویت ملی خود را به خوبی بیابیم و از آغاز کار، کودکانمان را با آن آشنا کنیم و دلبستگی میهنی و میهندوستی را در آنان بپروریم تا در برابر تندبادهای انیرانی که بنیان های فکری و فرهنگی ما را دستخوش تاراج و تباهی قرار داده است، پایداری کنیم.
در پهنه ی شاهنامه، همه گونه از ارزشهای والای انسانی و همه گونه از آموزه های دینی و میهنی را می توان یافت که پاسخگوی نیاز امروزی فرزندان این بوم و بر است. شاهنامه شعر- داستان بلندی است که خواندن آن روحیه ی پهلوانی را که نیازگریزناپذیر (:مبرم) کودکان و نوجوانان است، در شنونده می پرورد و آنان را به ساده ترین شیوه با زبان شعر آشنا میکند.
شاهنامه تنها اثری است که سراسر آن با واژگان پارسی آراسته شده است. در زمانی که زبان تازی رواج داشته است و یا تاریخ نگاران ایرانی و حتا اندیشمندانی چون بوعلی سینا بیشتر آثار خود را به تازی می نوشته اند، استاد توس شاهکار خود را با زبان پاک پارسی سروده است و به راستی فرهنگ و زبان ایرانی را از نابودی رهانیده و آن را زنده نگه داشته است. شاهنامه تنها شعر نیست، داستان هم نیست، همچنان که تاریخ هم به شمار نمی آید؛ در پهنه ی خود این همه را با هم دارد.
آموزه های دینی آن پررنگ تر از هر کتابی است که تا کنون شناخته ایم. پهلوانان شاهنامه همه گونه منش های نیک انسانی را به نمایش می گذارند: جوانمردی، فداکاری، ایستادگی در برابر ستم و ... . استاد توس ویژگیهای والای انسانی را حتا در پهلوانان دشمن میستاید. هر چند که سراسر شاهنامه از نبرد در میدان های جنگ سخن می گوید، اما پیام پایه ای و بنیادین آن آشتی(:صلح) است. سیاوش پیام آور آشتی است و دوستی را بر دشمنی برمی گزیند.
زال که برای ویران کردن کابلستان رفته است، عشق را به جای جنگ برمی گزیند. رستم جهان پهلوان جز از برای مردم دست به نبرد نمی گشاید. قهرمانان شاهنامه انسان های مردم گرا و وفادار به پیمان و دوستدار زندگی صلح آمیز هستند و از این روی، می توانند الگوهای بسیار شایسته ای برای ما و کودکان ما باشند.
هرچند داستان های شاهنامه برای همه ی گروه های سنی گیرا و آموزنده است، اما بی گمان داستان «رستم و سهراب» و «رستم و اسفندیار» به شوند(:سبب) پیچیدگی های غمناکی(:تراژیکی) که دارند، به خوانندگان و شنوندگان کتابخوان کارآزموده نیاز دارند، ولی داستان هایی مانند «زال و سیمرغ» که زمینه ی تصویرگری و خیالپردازی در آنها بیشتر است، برای کودکان و داستان هایی چون «زال و رودابه» به شوند زمینه ی عاشقانه و پیام آشتی و دوستی به جای جنگ و نبرد، می تواند برای نوجوانان فراخور بیشتری داشته باشد.
«عشق» در شاهنامه جایگاه ویژه ای دارد. نخست آنکه هر جا سخن از مهرورزی می رود، جنگ های بیهوده به کنار نهاده می شوند و یا به دوستی برمی گردند. مهرورزی و زناشویی، راه های پیشگیری از ویرانی و تباهی و گام برداشتن در راه نزدیک شدن به اهورامزدا است. در داستان های مهرورزی شاهنامه، ازخودگذشتگی و فداکاری به بالاترین اندازه ی خود میرسد.
بی گمان، بازگو کردن داستانهایی عاشقانه از این دست، برای نوجوانان و جوانان امروز بایسته(:ضروری) است؛ نوجوانان و جوانانی که گرفتار ابتذال های سنتی شده اند و در تیررس گمراهی های جهان مجازی هستند و از داستانهای عاشقانه اما بی آلایش، از اینگونه که در فرهنگ ایرانی بوده است، دور می شوند.
خداشناسی و ستایش آفریننده ی جهان از بهترین آموزه های شاهنامه است و در پی آن، پیام بنیادین شاهنامه، ستیز با دروغ و جستجوی راه راستی، در سراسر این اثر گرانسنگ چشمگیر است. در شاهنامه دروغ سرچشمه ی همه ی بیدادگری ها و تبهکاری هاست. از این روی، در شاهنامه که خود برآمده از فرهنگ دیرینه ی این سرزمین است، دروغ برپاکننده ی بیشترین جنگ ها و کینه توزی ها است. فتنه ی سودابه با دروغ آغاز میشود که سرانجام مرگ سیاوش و به دنبال آن، جنگ های خانمانسوز پی درپی ایران و توران را دامن می زند. دروغ در شناساندن رستم به سهراب، سوگنامه ی مرگ سهراب، این جوان برومند و پاکدل را می آفریند. دروغ شغاد نابکار، مرگ رستم و سپس تباهی خاندان زال را در پی می آورد. با این یادآوری ها، می توان گفت شاهنامه کتابی است که در سراسر آن راستی و دروغ پنجه در پنجه ی یکدیگر درافکنده اند و به نبرد می پردازند و پیروز این نبرد، سروش راستی بر پتیاره ی دروغ است که دورنمای روشنی را فراچشم خوانندگان می گستراند که پیروزی همیشه با آنانی است که راه راست را می پیمایند و از ارزش های والای انسان پاسداری می کنند.
با این گفته ها، می توان شاهنامه را بزرگترین اثر آموزشی و مهمترین پیوند کودکان ما با گذشته ی تاریخی و فرهنگی خویش و از همه مهمتر، زیباترین و گیراترین خواندنی برای کودکان و نوجوانان ایران زمین به شمار آورد.
نگارنده نزدیک به ده سال پیش، با آرمان آشنا کردن فرزندان ایران با این اثر شکوهمند، بر آن شد داستان های شاهنامه را به گونه ای درخور نوجوانان فراهم کند. جلد نخست آن با نام «قصه های شیرین شاهنامه» به دست نشر پیدایش چاپ و منتشر شد و جلد دوم آن نیز پس از دیرکردی طولانی، سال گذشته به ناشر یاد شده سپرده شد که امید است به زودی چاپ و منتشر شود. آنچه درباره ی این اثر می توانم بگویم این است که همراه با پیروی از شیوه ی کار استاد توس، کوشیده ام بخش های پهلوانی و داستانی را پررنگ تر و بخش های تاریخی اثر را کمرنگ تر بازگو کنم و همچنین گزیده ای از سفرهای ساده ی هر داستان را با توضیح های بایسته بیاورم. هر چند که این کار به چشم صاحبنظران از جمله «شورای کتاب کودک» آمد، اما پیرامون شاهنامه زمینه ی آفرینش آثار بهتر، زیاد، ولی کار انجام شده بسیار اندک است. بادا که این راه ادامه بگیرد و آثاری شایسته ی کودکان ایرانی، با بهره گیری از فرهنگ ایرانی فراهم آید و کودکان و نوجوانان این سرزمین، چنانکه شایسته ی آنان است، با پیشینه ی فرهنگی و ادبی سرزمین خود و پیش از همه، شاهنامه، آشنایی بیشتری پیدا کنند.
اين نامه به دنبال عضو يت شمادرگروه كتابهاي رايگان فارسي ارسال شده است.
وبلاگ ما:
http://persianbooks2.blogspot.ru
آدرس ارسال نامه:
persianebooks@googlegroups.com
برای قطع اشتراك :
persianebooks+unsubscribe@googlegroups.com
مطالب وكتابهاي مروج خشونت وتجزیه طلبی و تروریسم ،ضد دولتي وضدديني و کتب قابل خرید دربازاررسمی ایران و کتب چاپ خارج(مشمول کپی رایت) براي اين گروه ارسال نخواهد شد.
لطفا موقع ارسال نامه به گروه حتما این موارد را درنظر بگیرید و لطفا موضوع نامه را نيزبه طور كامل ذكر كنيد
و از نوشتن به رسم الخط فینگلیش پرهیز کنید.
http://groups.google.com/group/persianebooks?hl=en
برای کمک به ارتقاء فرهنگ کتابخوانی، نامه های گروه را براي دوستان كتابخوان خود بفرستیدواز آنها بخواهید که در گروه عضو شوند.
خبر خوان وبلاگ:
http://feeds.feedburner.com/ketabxaneh
آدرس گزیده مطالب جالب ديگر تارنماها:
http://persianbooks-harfha.blogspot.com
برای یافتن شرایط عمومی وپرسش و پاسخ ها از این آدرس استفاده کنید:
http://book-faqs.blogspot.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر