From: محمود فاضلی بیرجندی
حاج «احمد افشار» موسس «چای احمد» درگذشت
کمتر ایرانی یافت می شود که اسم چای احمد را نشینده باشد. در منزل اکثر ایرانیها چای احمد یافت میشود بدون آن که بدانند صاحب آن کیست.
حاج احمد افشار صاحب چای احمد که یکی از نادر خیرین ایرانی اهل دزفول بود در روزهای اخیر به قله ابدیت پیوست. در بین دزفولی ها و بسیاری از ایرانیان معروفیت ایشان نه به خاطر چایش که به خاطر انجام کارهای بشردوستانه اش بود. هیچ دزفولی نیست که از بیمارستان افشار که او بنیادش نهاده بود بهره مند نشده باشد. زمانی که در شهر دزفول تنها یک شیر و خورشید(هلال احمر) با حداقل امکاناتی که عمدتاً جوابگوی نیازهای درمانی بهداشتی شهر بزرگی چون دزفول و اطرافش نبود، وجود داشت، او اقدام به تاسیس اولین بیمارستان مجهز در این شهر کرد. به علاوه بیمارستان جندی شاپور در دوران شاه در اهواز توسط خاندان افشار مرمت شد و مبدل به آن بیمارستان معروف جندی شاپور گشت که افتخار خوزستان و ایران گردید. قبل از آن بیمارستان جندی شاپور در اهواز علیرغم سابقه تاریخی اش بیمارستان کوچکی با امکانات محدود بود.
در اهواز و دزفول هیچ نیازمندی به در خانه او نرفت که نا امید برگردد. به بسیاری از محصلین نادار ، پول میداد تا به ادامه تحصیل بپردازند. در ایام عید نوروز برای اکثر محصلین غیر مرفه مدارس، لباس نو تدارک میدید و بین آنان بخش می کرد. حاج احمد فشار و خانوادهاش خدمات عدیده ای به نوع بشر کردهاند. آن مرحوم تنها بنیانگذار بیمارستانی در دزفول و اهواز نبوده است. ساخت بیمارستان ها، مدارس، موسسات خیریه در ایران و سایر کشورهای دنیا مثل هندوستان، سری لانکا، چچن و ....... اعمالی هستند که باعث شدهاند آنان بتوانند در قلوب بسیاری از مردم جهان جای بگیرند و آنان را شاد کنند.
انسانیت هرانسان، به توجهی است که به انسانهای دیگر نشان میدهد. اولین بار که او را دیدم مهربانیاش را با تمام وجودم احساس کردم و زیبائی واقعی نیکی را در صورتش یافتم. او اصلیترین امدادگر انجمن حمایت از معلولین ایرانی بود و توجهی خاص به معلولان و انجمن داشت .
وقتی یکی از تلویزیون های ایرانی تماس گرفته بود تا از او مستندی بسازد، در پاسخ گفت: "حاضرم بشرطی که فیلمم را بعد از مرگم نشان دهند.» دیگر نمی دانیم که آن فیلم ساخته شد یا نشد . اما حاج احمد افشار دیگر نیست و ایران از وجود یکی از نیک کاران خود محروم شده است
=========================================
جاسوس 'افسانه ای' شوروی در ایران، در مسکو درگذشت
گئورگ وارطانیان با نام مستعار امیر، که سال ها جاسوس اتحاد جماهیر شوروی در ایران بود و از او با نام مامور "افسانه ای" یاد می شد، عصر سه شنبه ۲۱ دی در سن ۸۸ سالگی در بیمارستانی در مسکو درگذشت.
دیمیتری مدودف، رئیس جمهور روسیه در پیامی، آقای وارطانیان را "شخصیتی درخشان و یک وطن پرست واقعی" خوانده است.
گئورگ وارطانیان در تعدادی از ماموریت های دشوار و تاریخی از جمله در تامین امنیت جلسه سران متفقین در تهران حضور داشت . کنفرانس تهران از ۶ تا ۹ آذرماه ۱۳۲۲ در این شهر به صورت محرمانه برگزار شد
ادعا می شود وارطانیان در زمان حضور ژوزف استالین، وینستون چرچیل و فرانکلین روزولت در این کنفرانس در حالی که ۱۹ سال داشت، موفق شد طرح آلمان نازی برای ترور این سه رهبر برجسته را خنثی کند.
رقیب وارطانیان در آلمان نازی، جاسوس شماره یک این کشور به نام اوتو اسکورزنی بود که شخصا از آدولف هیتلر فرمان می گرفت.
گئورگ وارطانیان هفدهم فوریه سال ۱۹۲۴ در یک خانواده ارمنی متولد شد. پدرش هم مامور اطلاعاتی شوروی بود.
گئورگ در ۱۶ سالگی همکاری با سرویس اطلاعاتی شوروی را آغاز کرد. زمانی که بریتانیا در جریان جنگ جهانی دوم مدرسه جاسوسی در تهران تاسیس کرده بود، آقای وارطانیان توانست وارد این مدرسه شود و با نفوذ در آن، فارغ التحصیلان مدرسه را که برای انجام ماموریت قرار بود به منطقه قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی اعزام شوند، شناسایی کند. وارطانیان سپس مشخصات این افراد را به سازمان اطلاعاتی شوروی اطلاع داد.
اوپس از پايان جنگ جهانی دوم نيز به فعاليت خود به عنوان افسر اطلاعاتی اتحاد شوروی ادامه داد و همراه با همسر خود که وی نيز يک مامور اطلاعاتی بود به مدت ۳۰ سال به خاطر ماموريت های گوناگون به سراسر دنیا سفر کرد. او در سال ۱۹۹۲ بازنشسته شد ولی به شکل فعالی کار در برنامه های آموزشی ماموران اطلاعاتی روسيه را ادامه داد
گفته می شود گئورگ وارطانیان یکی از ۱۰۰ جاسوس بزرگ دنیا بوده است.
- بی.بی.سی. – راشیا تودی
================================================================================== ====
97 درصد شهر باستانی بیشاپور همچنان در زیر خاک است
. گستردگی شهر باستانی بیشاپور تا 15برابر ارگ بم و 20 برابر کاخهای تخت جمشید برآورد شده است، اما هنوز سه درصد این شهر کاوش شده و 97 درصد گسترهي بیشاپور همچنان در زیر خاک است.
بیشاپور یکی از شهرهای باستانی ایران در 25 کیلومتری باختر(:غرب) کازرون است که در روزگار ساسانیان ساخته شده است. بیشاپور با 200 هکتار گستردگي، از شهرهای بزرگ آن روزگار بوده و ارزش ارتباطی داشته، این شهر از كهنترین شهرها است.
این شهر دارای طراحی و مهندسی ویژهي آن روزگار بوده و در کتابهای تاریخی، نام این شهر با عنوانهای «بیشاپور»، «بیشابور»، «بهشاپور»، «بیشاور» و «به اندیوشاپور» نوشته شده است. بیشاپور بیست و چهارمین اثری است که در سياههي آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
شهر بیشاپور مرکز ایالت «اردشیرخوره» بوده و تا سدهي هفتم هجری، آباد بوده اما پس از آن ویران شده که البته گنجینهای از يادمانهاي ارزشمند ساسانی مانند «معبد آناهیتا» به شمار میرود.
«محسن عباسپور»، هموند شورای مرکزی انجمن هماندیشان جوان گفت: «در چند سال گذشته، بيشترين بودجهای که از سوي پایگاه پژوهشی بیشاپور و سازمان میراث فرهنگی، برای بهسازي(:مرمت) و بازسازي این گسترهي بزرگ باستانی جذب شده، تنها براي ساخت برخی امکانات نخستين نگهداري، مانند سایهبان و ديوار و نردههای نگهدارنده بهكار رفته است.»
به گفتهي وي برای 97درصد دیگر بیشاپور که هنوز کاوش نشدهاست و گسترهاي نزديك به 190هکتار را در بر ميگيرد، بهجز فنسکشی، کوچکترین كار دیگری برای نگهداري انجام نگرفته است.
عباسپور گفت: «به روشني میتوان نشانهي ويرانيها، که بيشتر به شوندهاي(:دلايل) فرسایشی هستند را در آثار بیرون آمده از دل خاک بیشاپور ديد که شوربختانه، این ويرانيها برای آثاری که در 97درصد گستره، جاي دارند بسيار بیشتر است.»
وی تماس مستقیم گردشگران با برخی آثاری که در شرایط حساسی جاي دارند مانند گچبریها و به ویژه ایجاد ترک و پوسته شدن آثار سنگی در همهي گسترهي 200هکتاری بیشاپور به شوند نبود سایهبان و یا گردآوری آن دسته از آثار که ويژگي جابهجايي به خزانه بیشاپور را دارند، از دیگر كاستيهاي حفاظتی برشمرد که این روزها گریبان بیشاپور را گرفته، بدون آنکه متولی این گستره تلاش و كوشش ریشهای و اساسی را برای كم كردن این آسیبها انجام دهد.
- مهر
=========================================================================
یادی از محمد قاضی مترجم توانای ایرانی
بیستوچهارم دیماه برابر با سالروز درگذشت «محمد قاضی» مترجم برجسته ایرانی و مترجم آثاری معروفی چون «دن کیشوت» و «زوربای یونانی» به زبان فارسی است. وی زاده سال 1292 خورشیدی بود و در سال 1376 پس از پنجاه سال کار ترجمه و نوشتن که نتیجه تلاش او شصتوهشت اثر اعم از ترجمه ادبی و آثار خود او به زبان فارسی است، درگذشت.
«محمد قاضی» فرزند «میرزا عبدالخالق قاضی» در دوازدهم مرداد سال ۱۲۹۲ خورشیدی در شهر مهاباد به دنیا آمد. قاضی در شانزده سالگی با کمک عموی خود «میرزا جواد قاضی» که خود از آلمان دیپلم حقوق گرفته بود و در وزارت دادگستری کار میکرد، به تهران رفت و در سال ۱۳۱۵ از دارالفنون و در رشته ادبی دیپلم گرفت و سه سال بعد دوره دانشکده حقوق دانشگاه تهران را در رشته قضایی به پایان برد. او در طول این دوران همیشه جزو بهترین شاگردان زبان فرانسه بود زیرا در نوجوانی زبان فرانسه را آموخته بود.
محمد قاضی از سال ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۰ به مدت دو سال دوره خدمت نظام را با درجه ستوان دومی در دادرسی ارتش گذراند و در مهر ماه همان سال به استخدام وزارت دارایی درآمد و در نهایت در سال ۱۳۵۵ از خدمت دولتی بازنشسته شد.
محمد قاضی کار ترجمه را از ابتدای دهه ۱۳۲۰ با ترجمه اثری کوچک از «ویکتور هوگو» به نام «کلود ولگرد»، آغاز کرد
وی در سال ۱۳۳۳ کتاب «شازده کوچولو» نوشته «سنت اگزوپری» را ترجمه کرد که بارها تجدید چاپ شد. او همچنین با ترجمه دوره کامل «دن کیشوت» اثر «سروانتس» در سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۷ جایزه بهترین ترجمه سال را از دانشگاه تهران از آن خود کرد.
قاضی که در ۱۳۵۴ به بیماری سرطان حنجره دچار شده بود برای معالجه به آلمان رفت، اما بیماری تارهای صوتی و نای او را گرفته بود و پس از جراحی، به علت از دست دادن تارهای صوتی، دیگر نمیتوانست سخن بگوید و از دستگاهی استفاده میکرد که صدایی ویژه تولید میکرد. با این حال کار ترجمه را ادامه داد و ترجمههای جدیدی از او تا آخرین سال حیاتش انتشار مییافت.
محمد قاضی سرانجام در سحرگاه چهارشنبه بیستچهارم دیماه سال ۱۳۷۶ در سن ۸۴ سالگی در تهران درگذشت و در شهر زادگاه خود مهاباد به خاک سپرده شد. ده سال بعد یعنی در فروردین سال ۱۳۸۶ خورشیدی از تندیس وی به بلندی چهار متر در کوی دانشگاه مهاباد پردهبرداری شد.
از آثار مهم ترجمه شده توسط محمد قاضی میتوان از این کتابها نام برد: جزیره پنگوئنها، چهل روز موسی داغ اثر فرانتز ورفل، درد ملت، دن کیشوت اثر میگل سروانتس، زوربای یونانی اثر نیکوس کازانتزاکیس، شازده کوچولو، صلاحالدین ایوبی، قلعه مالویل اثر روبر مرل، کمون پاریس، مسیح بازمصلوب اثر نیکوس کازانتزاکیس، نان و شراب، آخرین روز یک محکوم اثر ویکتور هوگو، آدمها و خرچنگها، آزادی یا مرگ اثر نیکوس کازانتزاکیس، ایالات نامتحد اثر ولادیمیر پوزنر، باخانمان، بردگان سیاه، پولینا چشم و چراغ کوهپایه، تاریخ ارمنستان، تاریخ مردمی آمریکا، تاریک ترین زندان، خداحافظ گری کوپر، داستان کودکی من اثر چارلی چاپلین، در زیر یوغ، در نبردی مشکوک، زن نانوا اثر مارسل پانیول، سادهدل، سپیددندان، سرمایهداری آمریکا، سگ کینهتوز، سمرقند، شاهزاده و گدا، غروب فرشتگان، فاجعه سرخپوستان آمریکا، کرد و کردستان، گاندی، کلود ولگرد، کلیم سامگین، کوروش کبیر، ماجراجوی جوان، مادر اثر ماکسیم گورکی، مادر اثر پرل باک، درباره مفهوم انجیلها، نیه توچکا اثر فئودور داستایوسکی و آزادی یا مرگ.
محبوبه شعاع /
محمود فاضلی بیرجندی
اين نامه به دنبال عضو يت شمادرگروه كتابهاي رايگان فارسي ارسال شده است.
آدرس ارسال نامه:
persianebooks@googlegroups.com
برای قطع اشتراك :
persianebooks+unsubscribe@googlegroups.com
مطالب وكتابهاي مروج خشونت وتجزیه طلبی و تروریسم ،ضد دولتي وضدديني و کتب قابل خرید دربازاررسمی ایران و کتب چاپ خارج(مشمول کپی رایت) براي اين گروه ارسال نخواهد شد.
لطفا موقع ارسال نامه به گروه حتما این موارد را درنظر بگیرید و لطفا موضوع نامه را نيزبه طور كامل ذكر كنيد
و از نوشتن به رسم الخط فینگلیش پرهیز کنید.
http://groups.google.com/group/persianebooks?hl=en
برای کمک به ارتقاء فرهنگ کتابخوانی، نامه های گروه را براي دوستان كتابخوان خود بفرستیدواز آنها بخواهید که در گروه عضو شوند.
وبلاگ ما:
http://persianbooks2.blogspot.com
خبر خوان وبلاگ:
http://feeds.feedburner.com/ketabxaneh
آدرس گزیده مطالب جالب ديگر تارنماها:
http://persianbooks-harfha.blogspot.com
برای یافتن شرایط عمومی وپرسش و پاسخ ها از این آدرس استفاده کنید:
http://book-faqs.blogspot.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر