عکس و تاریخ شفاهی از زمانی که در 1256 ق به هنگام سلطنت محمدشاه قاجار بر ایران، دوربین عکاسی وارد ایران گردید و نخستین عکسها با موضوع پادشاه و درباریان عالیرتبه، برداشته شد تا به امروز عکسهای بسیار زیادی خلق شده و انتشار یافته است. برخی از آنها در آلبومهای خانوادگی و خصوصی و برخی در مراکز پژوهشی و تحقیقاتی و فرهنگی نگهداری میشوند، تعداد زیادی از آنها هم به اقسام گوناگون منتشر گشتهاند. این دستة اخیر از عکسها را باید عکسهایی دانست که بیشتر به صورت کتاب یا در لابهلای صفحات کتابها یا در مجلات و روزنامهها و دیگر انواع تولیدات مکتوب و مصوّر، انتشار داده شدهاند و بسیاری از مردم این دیار در دو سدة اخیر آنها را دیدهاند، نسبت به آن واکنش شخصی و جمعی مثبت یا منفی نشان دادهاند و با مشاهدة آن، تصویر ثبت شده از تاریخ و زمان را در ذهنشان جای داده، ماندگار ساختهاند. هر یک از ما نیز که در دهة آخر قرن 14 هجری شمسی / دهة دوم قرن 21 میلادی زندگی میکنیم، تصاویری مبهم و گاه روشن از عکسهایی را به یاد میآوریم که بر جان ما نشست و حس ما را تغییر داد. ناراحت و افسرده و خشمگینمان ساخت یا خوشحال و شادمان و سرحالمان کرد. اشک از چشمانمان جاری نمود و بر حال خود یا اوضاع دیگران افسوس خوردیم یا خنده بر لبهایمان نشاند و احساس پیروزی و خوشبختی برای خویش و همنوعانمان ایجاد نمود. از اینرو باید برای عکس و لحظاتی از زمان را که برایمان ثبت و جاودانه میسازد، جایگاه ویژهای قائل شویم. خاصه از آن جهت که هم لحظات و صحنههای بسیاری از گذشته را حفظ و ماندنی میسازد و هم در وادی ارائه چهرهای از گذشته، خود و عکاسش را معرفی نموده و احوال رفته بر فضای ثبت و ضبط لحظهها و اوضاع و حالات وی را بیان مینماید. به عبارت روشنتر، هر عکس خود گویای چگونگی وضعیت عکسبرداری و ماندگاریسازی صحنه و لحظه و زمان است و هم بیانگر وضعیت روحی و روانی و ذهنی و جسمی عکاس آنها است. بنابراین ما به نوعی با دیدن یک عکس به دو شکل تاریخ و شناخت تاریخی نسبت به زمان و گذشته دست مییابیم. 1. از تاریخ و احوال موضوع عکس آگاه میشویم که طبیعتاً در مورد عکسهای خبری این مسئله کاملاً مشخص است که با ملاحظه هر عکس از چند و چون وضعیت گذشتة نزدیک یا دور یک مسئله یا واقعه مطلع میشویم. 2. با توجه به زاویه و نحوة عکسبرداری به نوع، کیفیت، رنگ و موضوع عکس به چگونگی حال و روز عکاس در موقع عکاسی و علائق و سلائق او واقف میگردیم و درمییابیم که چگونه آن عکس پدید آمده است. البته شایان ذکر است هرچند که این آگاهی اندک و نسبی و گاه همراه با احتمالهای متعدد است اما بسیار ارزشمند است. بدان جهت که ما با درک هرچه بیشتر فضای ذهنی و روانی عکا س و اوضاع تاریخی زیسته در آن به خصوص اوضاع تاریخی سرزمینمان هنگام عکاسی، بهتر و عمیقتر میتوانیم به شناخت تاریخ نوع اول دست یابیم. از اینرو این ضرورت احساس میشود تا به اشکال مختلف بدین مهم دستیابیم. بر این اساس یکی از بهترین شیوههای کسب اطلاع در این زمینه، بهرهگیری از تاریخ شفاهی و مصاحبه با عکاس عکس است. او را بیابیم و دربارة عکس یا عکسهای مورد نظرمان، با او به گفتگوی فعال و پُرسا و کوشا بنشینیم. ابتدا از احوال و زندگانی او در مقام یک فرد مؤثر در تاریخ ایران و خلق آن از یک سو و ثبت آن از سوی دیگر کسب اطلاع کنیم تا به صورت کامل در مسیر زندگانی وی و چگونگی طی روزگارش تا استقرار در مقام عکاس (احتمالاً عکاس حرفهای)، قرار گیریم. یعنی به روح حاکم بر ذهن و جسم و جان و روان وی و فضای حیات و زندگی وی مسلط گردیم. سپس از او بخواهیم تا دربارة هر یک از عکسهایش یا یک عکس بخصوص و مورد نظرتان سخن بگوید. از چگونگی حضور در صحنة عکاسی، از موقعیت جغرافیایی و محل استقرارش در آن صحنه، روحیات شخصیاش در آن زمان و لحظه و صحنه، از چگونگی انتخاب موضوع عکاسیاش و این که در میان لحظههای بسیار موجود در آن صحنه، چرا و به چه دلیل آن صحنة خاص را شکار کرده و از آن عکس گرفته است، از پیشامدها و پیامدهای کار عکاسی در آن صحنه و دیگر مسائل موجود حرف بزند. علاوه بر این، عکاس را به عنوان شاهد عینی آن صحنه در نظر بگیریم و با پرسشهای متعدد بر چگونگی وقوع قضایا و رخدادهای پیش آمده در آن زمان که منجر به انتخاب یک صحنه و عکسبرداری از آن گردید، واقف شویم. از اینرو عکاس میتواند، مصاحبهشوندة بسیار ارزنده و گرانبهایی به حساب آید که وقایع و رویدادها و مسائل بسیاری را از نزدیک دیده، لمس کرده و با نگاه تیزبین خویش بر آنها دقت و توجه کرده و سر آخر از بخش اندکی، عکس برداشته است. حاصل کلام این که با بهرهگیری از شیوة مصاحبه در تاریخ شفاهی، باید عکاسان عکسهای برجسته و مهم و یا خاص تاریخی را یافت و با آنها به گفتگوی مفصل و دقیق نشست. در نتیجه یادماندههای آنها را به روی کاغذ آورد تا بدینترتیب هم تاریخ ایران و هم تاریخ عکس و عکاسی و عکاسان ایران نیز برشتة تحریر در آید. جعفر گلشن روغنی زیتون سرخ (۶۳) خاطراتناهیدیوسفیان گفت و گو و تدوین: سیدقاسمیاحسینی انــتــشـاراتسـورهمــهــر(وابسـتهبـهحـوزههنـری) دفتـرادبیات و هنر مقـــاومت نقل و چاپ نوشتهها منوط به اجازه رسمی از ناشر است. اذيتهاي لاله كه زياد شد گفتم: «لاله! از دستت خسته شدم. روزبه بلافاصله گفت: «مامان برو لاله را بگذار در كوچه! آنوقت من ميروم و او را براي خودم برميدارم و خودم هم بزرگش ميكنم. برو او را در كوچه بينداز.»خواهر كوچک علي اصرار داشت كه لاله را به او بدهم تا بزرگ كند. ايرانشهر زندگي ميكرد. گفتم: «نه. من لاله را سقط نكردم تا همدم روزبه باشد. بايد با هم باشند.»ـ اما بزرگ كردن دو بچه، آن هم با شرايط روزبه، براي تو خيلي سخت است.ـ تحمل ميكنم.روزبه را، با وجودي كه چهار سال داشت، متوجه كردم كه اگر لاله غش كند، ديگر خواهر عزيز ندارد. بايد مواظبش باشد. از آن به بعد روزبه شد باديگارد لاله! طوري شد كه لاله هرچه از روزبه ميخواست، روزبه «نه» نميگفت.بعدها كه لاله بزرگ شد گفت: «براي اينكه چيزي از روزبه بگيرم، اداي غش كردن درميآوردم. روزبه بلافاصله هرچه كه ميخواستم به من ميداد.»يك بار محمد به بازار رفت و دو توپ رنگي خيلي قشنگ براي لاله و روزبه خريد. آنها شروع كردند به بازي كردن با توپهايشان. لاله توپش را انداخت روي بخاري و توپ تركيد. بلافاصله روزبه گفت: «لاله جان! ناراحت نباش. توپ من براي هر دو نفرمان. هر دو با هم بازي ميكنيم.» مدتي با هم بازي كردند. يكي، دو ساعت بعد لاله آمد و گفت: «مامان! توپمان كجاست؟! »ـ در اتاق مادر. برويد برداريد.رفتند و شروع كردند با توپ بازي كردن. عصر دوباره لاله آمد و گفت: «مامان توپم كجاست؟!» روزبه عصباني شد. لاله را هل داد و گفت: «مامان من چقدر كوتاه بيايم. توپ خودش خراب شد با توپ من بازي كرد. حالا هم ميگويد توپم! پس من اينجا چهكارهام؟» من و محمد كلي خنديديم.يك روز روزبه و لاله را از مهدكودك آوردم خانه. كنار هم نشستند. من هم به كار خانه سرگرم بودم، اما گوشم به حرفهاي آن دو بود. روزبه دستش را دور گردن لاله انداخته بود. ناگهان لاله با يك حالت خاصي گفت: «روزبه!»ـ بله!ـ ميدوني «بابا» چه جوريه!روزبه گفت: «بابا چيز خوبي است. مثل مامان است. مامان اينقدر خوب است، بابا هم همينطور. ولي اين حرف را به مامان نزنيها. مامان ناراحت ميشود!»از شنيدن اين حرفها بغض گلويم را گرفت، اما خودم را سرگرم كاري كه ميكردم نشان دادم. لاله هيچ دركي از «پدر» و «بابا» نداشت. از وقتي كه به دنيا آمده بود هرگز سايه پدر را بالاي سر خود نديده بود. آن روز خيلي دلم گرفت و دور از چشم روزبه و لاله آنقدر گريه كردم تا آرام شدم.روزبه كودك فوقالعاده باهوشي بود. چهار ساله كه بود وقتي كنار من در ماشين مينشست، حروف روي ماشينها يا برخي تابلوهاي مغازهها را ميخواند. ميگفت: «مامان اگر الف را كنار ب بگذاري چه ميشود؟»ـ آب.همينطور خواندن را ياد گرفت. برايش حروف الفباي فارسي و انگليسي خريده بودم و او مرتب با آنها براي خودش كلمه ميساخت. از همان كودكي برايش كتابهاي عكسدار و داستان ميخريدم و خودم برايش ميخواندم. با اين روش علاقهاش را به كتاب و مطالعه جلب كردم. در تابستان 1361 روزبه را فرستادم كلاس زبان انگليسي. هوش و حافظه روزبه در فراگيري زبان انگليسي مايه تعجب معلمانش شد. روزبه بچه بسيار باعاطفه و باهوشي بود. دستهايش را از سر انگشتان به هم وصل ميکرد و ميگفت: «مامان جان برايت خانه ساختم. بيا در آن زندگي کن.»خواهر بزرگم كه به آمريكا رفته بود از طريق نامه به من خبر داد كه براي من كار خوبي در يكي از مراكز مطالعاتي انرژي هستهاي در يكي از ايالتهاي آمريكا پيدا كرده است و اگر مايلم، هرچه زودتر به آمريكا بروم. پدرم كه فهميد، اصرار كرد كه حتماً بروم. گفت: «سال 1357 آن حماقت را كردي و نرفتي. حالا فرصت دوبارهاي نصيبت شده. برو!»وسوسه شدم كه بروم و به تحصيلاتم در آمريكا ادامه بدهم. اما فكر كردم كه روزبه و لاله در آمريكا، كه به هر حال جاي ناشناختهاي براي من بود، دچار چه سرنوشتي ميشوند و چه كسي از آنها نگهداري ميكند. پدرم ميگفت: «آنجا انواع و اقسام خدمات هست. |
| | | رونمایی از «آرامش بعد از توفان» در نمایشگاه 25 كتاب تهران خاطرات رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام از سال 1368 در بیستوپنجمین نمایشگاه بینالمللی كتاب تهران رونمایی خواهد شد. این كتاب «آرامش بعد از توفان» نام گرفته است. علی لاهوتی، تدوین كننده این اثر، می گوید: آماده سازی این كتاب از مجموعه «كارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی» اسفند 89 آغاز شده و ویراستاری آن تا پایان امسال ادامه دارد. | | ضرورت شرح ریشههای انقلاب اسلامی از دیدگاه نظریهپردازانه كارشناسان حاضر در نشست نقد كتاب «سویههای تاریخنگاری انقلاب اسلامی» در سرای اهل قلم، بر فقر دیدگاه نظریهپردازانه در جامعه علمی به ویژه در حوزه انقلاب اسلامی تاكید كردند. این عامل باعث شده تا انقلاب اسلامی ایران به عنوان انقلابی فرهنگی كه ریشه از باورهای دینی و فرهنگی گرفته، كمتر مورد توجه پژوهشگران قرار بگیرد. | | «از سوادكوه تا لندن و دریاهای دور» با دریادار ارتش امیر دریادار دوم شاهرخ سلیمانی سوادكوهی، خاطراتش از عضویت در نیروی دریایی ارتش، تحصیل در انگلیس و آغاز جنگتحمیلی عراق علیه ایران تا بازنشستگی را در اثری با عنوان «از سوادكوه تا لندن و دریاهای دور» نوشته و برای چاپ به انتشارات امیرمحمد سپرده است. سلیمانی سوادكوهی اظهار كرد: تمام زندگیام از دوران كودكی تا سن 60 سالگی را در كتاب «از سوادكوه تا لندن و دریاهای دور» آوردهام. متولد سال 1330 از سوادكوه هستم و سال 1383 با 34 سال خدمت از نیروی دریایی با درجه دریاداری بازنشسته شدهام. | | تماشای یك عملیات آبی- خاکی از آسمان در میان كتابهایی كه درباره عملیات بدر منتشر شده، «اسارت در هور: روایت دو خلبان از عملیات بدر» از جمله تازهترینها است که بر اساس تحقیقات موسسه روایت فتح نوشته شده و چاپ دوم آن به بیستوپنجمین نمایشگاه بینالمللی كتاب تهران میرسد. این كتاب در خلال ماجراهای نقل شده از دو خلبان، نگاهی به عملیات بدر دارد و ظرفیتهای نگارشی این اثر، موضوع گفتوگوی «كتاب هفته» با مرتضی قاضی، مولف كتاب است. مرتضی قاضی متولد سال 1359 است.وی كار خود را از 10 سال گذشته در حوزه تحقیق و پژوهش دفاعمقدس آغاز كرد و «اسارت در هور» نخستین كتاب تالیفی اوست. | | تازه ترین کتابها درباره شهیدان «عملیات بدر» بخشی از کتابهای دفاع مقدس به مناسبت چهره و شخصیتهای مورد نظر آنها به عملیات بدر مربوط می شوند.مثل کتاب «برونسی به روایت همسر شهید» که انتشارات روایت فتح آن را منتشر می کند. این کتاب از مجموعه «نیمه پنهان» و نوشته مهدیه داوودی است و روایتی از زبان «معصومه سبكخیز» همسر شهید را دربردارد.به گفته این نویسنده «برونسی به روایت همسر شهید» پس از كتاب «خاكهای نرم كوشك» نگاهی متفاوت به زندگی این شهید دارد. | | دوست نداشتم به کربلا سفر کنم اهل تهران است و در یک خانواده پر جمعیت به دنیا آمده است. لحن آرامیدارد و ساده و بی پیرایه صحبت میکند و همین به ما جرات میدهد زود با او احساس صمیمیت کنیم. در اوایل دهه 1350 خانواده اش به خاطر فعالیتهای سیاسی برادر بزرگترش به سمنان مهاجرت کردند. به قول خودش به سمنان رفتند تا او راحتتر و بیدغدغهتر فعالیت کند و در همانجا ماندگار شدند. شهرستانکی از همان سمنان به جبهه اعزام شد و بعد به اسارت نیروهای عراقی درآمد. زندگی او پر از حادثهها و خاطرههای شنیدنی است. | | آیت الله کاشانی در آینه خاطرات آیت الله صادقی تهرانی سید ابوالقاسم کاشانی، پسر سید مصطفی کاشانی، در سال ۱۲۶۰ شمسی در تهران متولد شد. وی در شانزده سالگی بههمراه پدر خویش پس از زیارت کعبه عازم نجف شد و در آنجا اقامت گزید. بعد از گرفتن حکم اجتهاد در ۲۵ سالگی به خاطر مخالفتش با اشغال بین النهرین توسط انگلیسیها اسم و رسمی پیدا کرد. در خلال جنگ جهانی به هنگام یورش سربازان انگلیسی به عراق، لباس رزم بر تن کرد و ۱۸ ماه در منطقه کوت العماره به دفاع مشغول شد. | | چیستی مسأله و اهمیت آن در تاریخ شفاهی-2 بخش اول این مطلب در شماره پیش آمد. بخش دوم در ادامه می آید: توجه یا بیتوجهی به هر کدام از قواعد بالا در تعیین درستی و نادرستی، و میزان دخالت مراکز پشتیبانی در آثاری که در حوزه تاریخ شفاهی به چاپ و نشر میسپارند، تاثیر مستقیم داشته، به روشنی میتوان گفت که تعیین و تقسیم آثاری از این دست از نظر درجة اعتبار، به همان عمل یا عملنکردن مراکز یادشده به دو قاعده کلی بالا وابسته است. پیداست که در صورت عملنکردن به یکی یا هردوی آنها، چه بسا علاقهمندان و مراجعهکنندگان را در استفاده از آثار آن مراکز دچار سردرگمی نموده، بهرهگیری از اطلاعات و مطالب موجود در آنها را با تزلزل و تشتت آراء روبرو میسازد. | | نقد و بررسی سرباز سالهای ابری کتاب سربازسالهای ابری، خاطرات شفاهی عبدالحسین بنادری، گفتگو و تدوین سید قاسم یاحسینی، از جمله آثاری است که با شیوه متفاوتی تدوین و نگاشته شده است. چاپ نخست این کتاب در 1389 توسط انتشارات فاتحان در 400صفحه مصور منتشر شد. سید قاسم یاحسینی از جمله نویسندگان فعالان عرصه جنگ و مصاحبهکننده و همچنین تدوینگر این کتاب است. سربازسالهای ابری حاصل 30 ساعت مصاحبه در روزهای 15تا22 اسفند 1385 و 21 و 22فروردین 1386است. | | نمایشگاه عکس تاریخ شفاهی از زنان حرفه ای تئاتر اتحادیه زنان حرفهای تئاتر نمایشگاه تاریخ شفاهی در کتابخانه عمومی نیویورک برگزار خواهد کرد اتحادیه زنان حرفهای تئاتر با همکاری بخش هنرهای نمایشی کتابخانه عمومی نیویورک «تجلیل از میراث ما: نمایشگاه عکس تاریخ شفاهی از زنان حرفه ای تئاتر» را در روز 8 مارس، 18 اسفند، برگزار خواهد کرد. نمایشگاه رایگان نیز در 28 آوریل، 9 اردیبهشت در نگارخانه پلازا کوریدورPlaza Corridor مرکز هنرهای نمایشی دوروتی Dorothy و لویس ب. کولمن Lewis B. Cullman کتابخانه عمومی نیویورک آغاز به کار خواهد کرد. | | دیدهها و شنیدهها: دوران حقوق مدنی مریلند در عکسها و تاریخ شفاهی بالتیمور- انجمن تاریخی مریلیند (MdHS: The Maryland Historical Society) مجموعه عکسهایی متعلق به پل هندرسون (حدود 1930 -1960) و پروژه تاریخ شفاهی مک کلین جکسون (1969-1977) را در جشن «ماه تاریخ سیاهان» در 23 فوریه 2012، همراه یک میزگرد و نمایشگاه در شهر بالیتمور مورد بررسی قرار داد. شرکت کنندگان این میزگرد، در این مراسم با استناد به این دو مجموعه درباره نقش و تجربیات شخصی خود در دوران مبارزات حقوق مدنی در مریلند گفتگو کردند. | | راه اندازی وب سایت تاریخ شفاهی برای مردم بلک داون یک وبسایت که زندگی روزمره مردم و طبیعت زیبای اطراف منطقه بلک داون هیلزBlackdown Hills را بصورت مستند ثبت و ضبط می کند، راه اندازی شد. سایت هاروستوریز (Harvestories) ماجراهای 85 تن از ساکنین متطقه هیلز، چشم انداز، فرهنگ و صنایع دستی این منطقه را ثبت و ضبط کرده است. اینها شامل مصاحبه با یک هنرمند، مامور کفن و دفن، دیوارچین، قایقساز، جنگلبان و کهنه سرباز می شود که در واقع آرشیوی شفاهی برای نسلهای آتی محسوب میگردد. در این سایت نقشه ماهواره ای گوگل گنجانده شده و طرحهایی برای اضافه نمودن مصاحبه های بیشتر با محلی ها وجود دارد. | | زنده نگه داشتن تاریخ محلی توسط شرکت داستان ما شرکت داستان ما (.Our Story Inc) «چه زمانی What a Time» را به عنوان موضوع خود برای سال 2012 انتخاب کرده است. این سازمان در صدد گفتن تاریخچه مردم نوادای شمالی است. تاریخچه ای که بندرت از طریق برنامه های اجتماعی، مصاحبه های تاریخ شفاهی و برنامه های درسی در اختیار همگان گذاشته شده است. این شرکت در ماه ژانویه برنامه ای را برگزار کرد که شامل یک دیدار دو روزه با خلبانان تاسکجی (Tuskegee) میشد. این خلبانان حدود 400 نفر رابه پایگاه هوایی گارد ملی آوردند تا با اعضای اسکادران آفریقایی- آمریکایی جنگ دوم جهانی دیداری داشته باشند. | | درک یک اتفاق تلخ استفاده از روش تاریخ شفاهی روز به روز کاربردهای تازه می یابد. آنچه در پی آمده است نمونه ای از این دست است که در بسکتبال آمریکا از آن استفاده شده است. در جریان یک بازی میان بازیکنان و تماشاچیان یک درگیری رخ می دهد و پیامد آن برای کنترل فضای ورزشگاه تغییراتی در قوانین ان بی ای رخ می دهد. در اینجا ماجرای این درگیری و تغییرات قوانین را از لابه لای مصاحبه های تاریخ شفاهی که با شماری از بازیکنان بسکتبال آمریکا انجام شده در می یابیم. | | تلاش براي سري ماندن مصاحبه هاي ارتش ايرلند اتحاديه حمايت از آزادي شهروندي آمريکا در ماساچوست هشدار داده که آشکار کردن نوارهاي يک پروژه تاريخ شفاهي در مورد اغتشاشات سياسي ايرلند شمال در اواخر دهه 60 موسوم به ترابلز (آشفتگي ها) ميتواند منجر به مرگ شخصيت هايي چون اِد مالوني Ed Moloney و آنتوي مکينتاير Anthony McIntyre شود. اين اتحاديه همچنين در گزارش خود به دادگاه استيناف آمريکا هشدار داده که در قرار دادن نوار مصاحبه ي جمهوري خواهاني چون زنداني سابق ارتش جمهوري خواهان ايرلند IRA به نام دالرز پرايس Dolours Price به مقامات انگليسي مي تواند مصاحبه کنندگان را با خطر مرگ توسط IRA مواجه کند. | | واترز در جستجوي اصل و نسب سياهان آمريکا در شهر لنوار Lenoir تلما واترز Thelma Waters بيست و پنج سال آخر زندگي خود را صرف روشن کردن گذشته سياهان کرد تا اين که در اول دسامبر سال 2011 در آسايشگاه کيتي آسکينز Kitty Askins در گلدزبورو Goldsboro ديده از جهان فروبست. در اين مدت او به دنبال ثبت و ضبط تاريخ شفاهي سياهان آمريکا بود و معتقد بود که آنها خيلي چيزها براي ارائه کردن دارند. در مصاحبه اي با نشريه فري پرس Free press که در اکتبر سال 2010 انجام شد، واترز ضرورت کار خود را براي ثبت تاريخ شفاهي سياه پوستان اينچنين تشريح کرده بود: فکر کردم که بايد کاري براي جمع آوري تاريخ گمشده سياهان انجام دهم و اگر اين کار انجام نمي شد اين تاريخ هم بي ارزش باقي مي ماند. | | تاریخ شفاهی جنوب شرقآسیا ـ42 در این مدت گورستان از هرگونه علائم و نشانهای پاكسازی شده و در مسیر توسعه مورداستفاده قرار گرفته است. آن چه كه باید در مورد نص سنگنوشته در نظر گرفت این است كه از نظر صحت و واقعیبودن اطلاعات این امر در زمان زندگی بیوهزن او به راستی و درستی پیوسته است. روی هم رفته این فرد بیشتر تحت تأثیر آن چه انجام داده، ازدواجش به تأخیر افتاده است. این روایت كه درستی آن مورد سنجش واقع شده حاوی برخی واقعیات اساسی است كه میتواند به احتمال قوی از سنت شفاهی عبور و به تاریخ شفاهی برسد. | | وقتي براي ما مينويسيد... وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد. اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم. خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد! به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد. دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
| | |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر