به گروه اینترنتی جذاب و پر از اطلاعات و کتابهای جالب کتابهای رایگان فارسی خوش آمدید. از آرشیو ما در پایین صفحه نیز دیدن کنید

۱۳۹۱ خرداد ۱۱, پنجشنبه

خبرنامه کتابهای رایگان پارسی 400,000 Gigapedia eBooks

موضوع: فروش بيش از 400 هزار عنوان كتاب سايت گيگاپديا با فهرست كامل در 6 ترا هارد اكسترنال
سايت گيگاپديا، يکي از مهم‌ترين، بهترين و بزرگترين سايت‌هاي به اشتراك گذاري كتاب در اينترنت بود.
جايي که مي‌شد بي‌خيال از قيمت‌هاي سرسام‌آور کتاب‌هاي دوست‌داشتني زبان اصلي، بين قفسه‌هاي جذاب کتاب‌ها قدم بزني و لذت "کتاب‌بيني" را تجربه کني.
جايي که تعداد عناوين و سهولت دسترسي باعث شده بود حتي در کشورهاي اروپايي و آمريکايي با وجود داشتن کتابخانه‌هاي بسيار و به‌روز، بسياري از دانشجويان کتاب‌هاي مورد نياز خود را از آن دانلود کنند.
مي‌توانستي کتاب‌ها را داغ داغ بگيري و ورق بزني و لذت ببري. مي‌شد که بفهمي موضوعات مهم روز و موضوعات جديد در حوزه‌ي تخصصت چيستند.
مي‌توانستي به‌عنوان يک دانشجوي ايراني جهان سومي، لذت پيدا کردن و استفاده از يک تکست‌بوک روز دنيا را تجربه کني.
اين سايت منابع ازرشمندي را در اختيار کاربراني مانند ايراني ها که دسترسي محدود به منابع علمي لاتين دارند را در فضاي اينترنتي را فراهم آورده بود.

از روزي که خبر بسته شدن هميشگي سايت را شنيدم، يکي از نگراني‌هاي اصلي‌ اين بود که حالا از کجا بايد دنبال کتاب‌هاي روز دنيا گشت؟
حال سئوال بزرگ‌تر اين که آيا ما به عنوان مدير يک سازمان دانش بنياد و يا کتابدار عصر ديجيتال حاضريم براي يافتن پاسخي آسان و سريع فقط کسري از وقت و بودجه خود را صرف تهيه ابزاري قدرتمند در اين زمينه نمائيم؟
معرفی كتابخانه ديجيتال اشراق و بانكهای اطلاعاتی آن
اين شركت با هدف فراهم آوري و تسهيل دسترسي پژوهشگران به منابع و متون دانشگاهي و ارائه سرويس هاي مربوط به كتابخانه ها، دانشگاهها و مراكز علمي - تحقيقاتي و پژوهشي در سال 1382 پا به عرصه اطلاع رساني نهاد.
كتابخانه ديجيتالي اشراق به مديران ارشد (دانشگاهي، صنعتي، دولتي و خصوصي)، تصميم سازان، مديران و كاربران كتابخانه هاي ديجيتال كمك مي نمايد تا روزآمدترين اطلاعات را در هر زمان و هر مكان به ساده ترين شيوه در اختيار محققين و متخصصين خود قرار دهند.


منابع كتابخانه
فول تكست بيش از 400.000 جلد كتاب دانشگاهی از ناشرين بزرگ بين المللی
منابع نفيس و كمياب كتابخانه هاي مهم دنيا از جمله كتابخانه دانشگاه هاروارد، آكسفورد، ميشيگان، تورنتو، استانفورد، كرنل، پرينستون، كاليفرنيا، كتابخانه بزرگ كنگره آمريكا، كتابخانه عمومی نيويورك، كتابخانه بزرگ اسكندريه مصر عربی

اين سرويس در حال حاضر به صورت آفلاين در اختيار کاربران كتابخانه هاي ديجيتال قرار مي‌گيرد

مجموعه عظيم 500.000 جلسه فيلم دانشگاهی از دانشگاههای برتر دنيا
جهت سفارش و استفاده از خدمات شركت و همچنين دريافت ليست اكسل کتب الکترونيکي، لطفا از طريق تلفن و يا پست الكترونيك شركت اشراق (فايل پيوست) تماس حاصل فرماييد.

همراه: 09122529444
diglib@yahoo.com - ebooksplanet@yahoo.com - ebookzplanet@gmail.com
مهدی امينی
رئيس مركز عرضه اطلاعات و تامين منابع علمی شركت اشراق












































--
اين نامه به دنبال عضو يت شمادرگروه كتابهاي رايگان فارسي ارسال شده است.
آدرس ارسال نامه:
persianebooks@googlegroups.com
برای قطع اشتراك :
persianebooks+unsubscribe@googlegroups.com
 
مطالب وكتابهاي مروج خشونت وتجزیه طلبی و تروریسم ،ضد دولتي وضدديني و کتب قابل خرید دربازاررسمی ایران و کتب چاپ خارج(مشمول کپی رایت) براي اين گروه ارسال نخواهد شد.
لطفا موقع ارسال نامه به گروه حتما این موارد را درنظر بگیرید و لطفا موضوع نامه را نيزبه طور كامل ذكر كنيد
و از نوشتن به رسم الخط فینگلیش پرهیز کنید.
http://groups.google.com/group/persianebooks?hl=en
 
برای کمک به ارتقاء فرهنگ کتابخوانی، نامه های گروه را براي دوستان كتابخوان خود بفرستیدواز آنها بخواهید که در گروه عضو شوند.
وبلاگ ما:
http://persianbooks2.blogspot.com
خبر خوان وبلاگ:
http://feeds.feedburner.com/ketabxaneh
آدرس گزیده مطالب جالب ديگر تارنماها:
http://persianbooks-harfha.blogspot.com
برای یافتن شرایط عمومی وپرسش و پاسخ ها از این آدرس استفاده کنید:
http://book-faqs.blogspot.com

خبرنامه کتابهای رایگان پارسی دیپلماسی تلفن همراه برای سیطره بر تهی دستان


 
 



لورانس آلار

دانشیار دانشگاه لیل ٣ و پاریس ٣، نویسندۀ کتابهای «اسطورۀ تلفن همراه»، «شوالیۀ آبی» (٢٠١٠) و «آینده رسانه ها، مبارزه از راه انترنت، راهی میان وادادگی و تجربه» (با کمک اولیویه بلوندو (Olivier Blondeau)) ، انتشارات آمستردام در پاریس (٢٠٠٧).

ترجمه: محسن حافظیان 

همدست با صاحبکاران بخش خصوصی و کنشگران بشر دوستانه، ایالات متحده داو خویش را بر تکنولوژی های نوین گذاشته است 
دیپلماسی تلفن همراه برای سیطره بر تهی دستان

پس از کودتا در کشور مالی، مدیر ماکروسافت در آفریقا، شَیخ مدیبو دیارا، به نخست وزیری رسید. گوگل که برخی از کارمندانش در « بهار عرب » وسیعا فعال بودند، کنشگران حقوق بشر را استخدام می کند و وزیر امور خارجۀ امریکا هیلاری کلینتون با ادغام بازار و فن آموری از برنامه های بشردوستانه پشتیبانی می کند: بدین ترتیب دوران دیپلماسی دیجیتالی از راه می رسد.

چند ساعتی پس از زمین لرزۀ ١٢ ژانویۀ ٢٠٠٩ در هاییتی، اقدامات گوناگونی امکانی فراهم آوردند که نیازها، درخواست کمکها طبقه بندی شود و به درخواست خانواده هایی که کسانشان را از دست داده اند پاسخ داده شود. پاتریک مایر، استاد و پژوهشگر متخصص در مدیریت بحران، با برنامۀ داوید کوبیا، اهل کنیا، همکاری می کند. وی در سال ٢٠٠٧ سامانه ای به نام اوشاهیدی (Ushahidi) را طرح کرده بود که به شهروندان امکان گزارش درگیریهای بعد از انتخابات را می¬داد. همان زمانی که مایر و کوبیا در کار راه اندازی سامانۀ اعلام خطری محلی بودند که از راه تلفن همراه به کار گرفته می شد، به گونه ای باور نکردنی، این ابزار مبنای اطلاع رسانی فوری در هاییتی شد. موسسۀ دیژی سل این کار را جهت می داد و تنها یک شمارۀ ۴۶٣۶ را در اختیار مردم هاییتی گذاست که بتوانند وضعیتهای بحرانی را خبر دهند. و چنین بود که جان بسیاری نجات یافت.

با کمک پیامک تلفنهای همراه و ابزارهای نصب شدۀ محلی، اوشاهیدی با ابزارهای اندکی امکان پاسخ گویی سریع را فراهم آورده بود. از تمامی کشور اعلام خبر از گم شده ها، کمبود خوراک یا آب در یتیم خانه ها، نجات یافتگان و غیره به راه افتاد. نخست پیامکها به فرانسه و انگلیسی و کرئول توسط سازمانهای غیردولتی ساماسورس (Samasource) و کراوفلاور (Crowdflower)، ترجمه شد، و پس از بررسی محل ارسال و طبقه بندی، آنها را گروهی داوطلب که در مدرسه ای مستقر در ماساچوست به نام مدرسۀ حقوق و دیپلماسی روی نقشه ای منتقل کردند. این همان مدرسه ای است که مایر در آن جا تدریس می کند. به لطف پیوندی که سازمان اینستد (InSTEDD) از طریق پیامکها برقرار کرده بود، پایگاهی امریکایی و متخصص در مدیریت رایانه ای شرایط بحرانی، صلیب سرخ و همچنین دریاداران آمریکایی، توانایی این را یافتند که اعلانهای شرایط خطرناک و جای آنها را دریابند. این پیوند بی¬سابقه میان متخصصین رایانه کنیایی و ارتش آمریکا، نقشی قطعی در تبیین روشهای جدید، با پی گیری¬های هیلاری کلینتون، در حکومت آمریکا داشته است.

آشکار است که آمریکایی ها سنت دور و درازی در بهره گیری از فن آوری ارتباطات برای انتقال «صدای آمریکا» دارند. «صدای آمریکا» نام رادیویی است که در همۀ جهان پخش می شود و در طی جنگ جهانی دوم برای حمایت از منافع آمریکایی ها راه اندازی شده است. با این حال در چند سال گذشته ابزار توانایی هوشمند (smart power) در برنامه های راهبردی آمریکا یک محور شده است. گونه ای از سافت پاورِ (توانایی نرم) – که هدفش بکار گیری ابزارهای تاثیر گذارِ غیر خشن چون فرهنگ و ایدئولوژی، توسط ژوزف نای ساخته شده است. بهره گیری از این «توانایی هوشمند» در سال ٢٠٠۴ توسط خانم سوزان نوسل، سرپرست سازمان دیدبان حقوق بشر، به نظریه ای تبدیل شده است که بنا به آن، منطبق بر هر شرایطی فهرستی از ابزار دیپلماسی، اقتصادی، نظامی، سیاسی، قانونی و یا فرهنگی را می توان ارایه داد. هدف همچنین کمک کردن به موسسات آمریکایی سطوح بالای فن آوری در چهارچوب همکاری های به روز شدۀ حکومت با بازار و سازمانهای غیر دولتی (ONG) و یا بنیادهای نیکوکاری است. با این نظریه، دیپلماسی آمریکایی راه بر یک الگوی اقتصادی می گشاید که بخش بازار و بخش خدمات غیرانتفاعی را به هم پیوند می دهد.

ابزاری برای دور زدن سانسور اینترنتی

شبکه ارتباطات رایانه ای و تلفنهای همراه ابزار ویژه این برنامه اند. در این باره، خانم کلینتون در گفتگوی مهم خود در تاریخ ١۵ فوریه ٢٠١١ می گوید: «گروه فنی برنامۀ نقشه جغرافیائی با توانائی کنش متقابل را در اختیار ما گذاشته است که با کمک آنها می توانیم نیازها و منابع را شناسایی کنیم. همین دوشنبه [در هاییتی] دختر ٧ ساله و دو زن از زیر آوار فروشگاهی، که فرو ریخته بود، توسط یک گروه جستجو و نجات آمریکایی پیدا شدند. اینها پیامکی برای دریافت کمک فرستاده بودند.» برای پیشبرد دمکراسی و حقوق بشر، وی بر ضرورت دستیابی مردم به این فن آوری تاکید می کند و فراخوان می دهد به «شراکت در این صنعت، فضای دانشگاهی و انجمنهای غیر دولتی (ONG) را برای ساماندهی به تلاشی مداوم و امکان بهره برداری از فن آوری ارتباطات را فراهم می آورد و آن را در راه اهداف دیپلماسی ما به کار می گیرد.» (١) کاموسیون (Commotion)، با بودجه ای ٢ میلیون دلاری، پروژۀ نمونۀ این رویکرد است. این برنامه شبکه¬ای از تلفن همراه مستقل است که بر مبنای اصول اینترنتی کار می کند و در یک چمدان جای می گیرد. این ابزار به فعالان [سیاسی] امکان می دهد که از سانسور شبکه بگذرند، بیاد می آوریم که در دوران حسنی مبارک در ژانویۀ ٢٠١١ درست پیش از سقوط حسنی مبارک اینترنت قطع شده بود. در سرآغاز این پروژه، یک فعال هوادار نرم افزار آزاد و آزادی اینترنتی، آقای ساشا میانرات بوده است که می خواهد با وی-فی (Wi-Fi) رایانه های دستی و تلفنهای همراه را به هم مرتبط کند تا بتواند یک زیرساختار بی سیم را با توانایی بالای انتقال داده ها بسازد(٢) و با آن ابزار امنیتی امکان این را فراهم آورد که کاربران ناشناس بمانند. چنین بود که به گونه ای متناقض، همان زمان که ویکیلیکس (WikiLeaks) در کار دستبرد زدن به مداراک وزارت امور خارجه آمریکا بود، هوش دیپلماتیک به معضل فعالیتهای هک کنندگان (Hacktivistes) می پرداخت. (٣)

افغانستان اولین گسترۀ آزمایش این فن آوری- دیپلماتیک (۴) بوده است. در سال ٢٠٠٩، ١۵ میلیون از مردمان این کشور ٣٠ میلیونی مشترک تلفن همراه بوده اند. ۶۵ درصد این مشترکین به هم پیامک می فرستند و بیش از ۵٠ درصد آنها از تلفن همراه خود برای گوش دادن به رادیو استفاده می کنند. با این داده ها، ارتش آمریکا متوجه این شد که طالبان در مناطقی که کمتر زیر پوشش تلفنهای دستی اند فعالترند و با پی بردن به این رابطه، ارتش آمریکا ١١٣ میلیون دلار برای گسترش ارتباطات غیرنظامی، به همراه برنامه ای راهبردی که تبلیغات و توسعۀ اقتصادی را در بر داشت، سرمایه گذاری کرد. از دیگر سو، پلیس افغانستان برای مبارزه با فساد مالی دستمزد کارمندان خود را نه با پول نقد که به واسطۀ تلفن های همراه م. پیزا (M-PAISA) می پردازد. (۵ )

دست اندرکاران گوناگون بر تنوع به کار گیری فن آوری سیاسی می افزایند. از میان آنها می توان از برنامۀ «جاده های ابریشم رایانه ای» نام برد که به دست گروه Internet Bar Organization راه اندازی شده است. می دانیم که ٨۵ درصد مردم افغانستان از راه کشاورزی روزگار می گذرانند؛ پس از سالها جنگ، درگیری های فراوانی بر سر مالکیت زمینها به وجود آمده است. به دنبال این درگیری ها، بهره گیری از برنامه های راهیاب (GPS)، تصویر و پیامکها برای فرستادن اطلاعات به گونه ای امن در یک بایگانی داده ها به کار گرفته شده است. چنین است که یک دفتر اسناد رسمی مجازی شکل گرفته است و یک همراهی حقوقی در پیوند با حقوق عرفی هم در دسترس است تا این اختلافها را پایان بخشد.

توانایی هوشمند (smart power) همچنین در نظارت بر انتخابات به کار گرفته می شود، نمونۀ آن را در گینه، در آفریقا می بینیم. سفارت آمریکا در گینه از کمیتۀ انتخاباتی این کشور برای راه انداختن برنامه ای به نام « رای میدهم، می بینم و می فرستم» پشتیبانی کرده است. این برنامه امکان این را فراهم آورد که، به هنگام انتخابات ٢٧ ژوئن ٢٠١٠، پیامکها از طریق یک سایت از سوی رای دهندگان و ناظران بررسی و تحلیل شوند. (۶) سفارت فرانسه با مرکزی مطبوعاتی در این برنامه شرکت کرده بود. نظارت رسمی و «نظارت شدن» شهروندی (به مانند مورد اوشاهیدی در کنیا) که گاه از راهکارهای همانندی استفاده می کنند، همدیگر را کامل می کنند. در سالهای ٢٠١٠ و ٢٠١١ ، در سودان، کنترل انتخابات توسط شهروندان از سوی دپارتمان حکومتی آمریکا پشتیبانی شد. پیش از این هم سامانه هایی که از برنامۀ اوشاهیدی الهام گرفته بودند در کشورهای اتیوپی، مصر، تانزانیا، ساحل عاج و در لیبریا بکار برده شده بودند. (٧) گزارشهای ارسالی هم تقلبها (ناشدنی بودن رای دادن، کمبود تعرفۀ انتخاباتی برای برخی کاندیداها،…) و هم نابسامانی های دوران انتخابات (زورگویی، نابرابری ها، تهییج نژادی،…) را در بر می گرفت و امکان اطلاع رسانی در بارۀ خشونتهای پس از انتخابات را هم فراهم آورد.

به کمک تلفنهای همراه، که نسبت به یک رایانه در شرایط نظارت بیشتر در دسترس قرار دارند، کارهای غیرقانونی با سرعت ارسال پیامکها روی نقشه مشخص می شوند. این رویکرد ریشه در حساب پذیربودن (accountability ) دارد ، واژه ای که ترجمه اش به فرانسه دشوار است. اگر چه در حوزۀ سیاسی، این واژه «پاسخگوکردن» دولتها معنی می دهد، در حوزۀ جامعه شناسی واژه یاد شده به شبکه ای از مفاهیم اشاره دارد که مستند بودن، آشکاربودن و پاسخگویی را در بر می گیرد. (٨) در این چهارچوب، آشکاربودن از فلسفه ای سیاسی ناشی می شود که به ما اجازه می دهد که به پیمانی اسنادی برسیم، به این معنی که نتوان[در شرایطی] انکار کرد که «در جایی برای کسی اتفاقی افتاده است»، و پاسخگویی همگانی را به دنبال داشته باشد.

از شهر سیلیکون واله (Silicon Valley) خانم کلینتون برای تمامی کارفرمایان حوزۀ فن آوری پیام زیر را فرستاده است: «ضروری است که از افرادی که در پشت سازوکار این دستگاهها قرار دارند، یعنی از مخترعین و خودِ کارفرمایان، پشتیبانی کنیم. ما می دانیم که بسیاری صاحبان صنایع آماده اند که بخشی از تخصص کارکنانشان را وقف حل مشکلات موجود جهان کنند ولی اغلب نمی دانند چگونه آن را به انجام برسانند. چگونه کار را آغاز کنند؟ چه نگاهی می تواند بیشترین تاثیر را داشته باشد؟» (٩) این سخنان، که در حمایت از همکاری صنعت فراورده¬های همراه (١٠) در آفریقا گفته شده است، بخشی از فراخوانی است برای همکاری میان دیپلماتها، صاحبان صنایع و انجمنهای غیر انتفاعی.

افریقا بازاری پررونق

آیا این فراخوانی به خیرخواهان است؟ فقط این نیست. پس از آسیا، آفریقا دومین بازاری است که بیشترین توسعۀ این صنعت را داشته است. در نوشتۀ «گزارش نهایی سال ٢٠١١، بررسی صنعت فراورده¬های همراه آفریقا» که توسط بنیاد جهانی دست اندرکاران صنعت فراورده¬های همراه (GSMA) منتشر شده است می بینیم که در پایان سال ٢٠١١،۶۴٩ میلیون اتصال به شبکه ضبط شده است و حدود ٧٣۵ میلیون مشترک تا پایان سال ٢٠١٢ پیش بینی شده است.

گوگل، که در آفریقای جنوبی و در کنیا مستقر شده است و در پیوند با بنیاد گرامین)١٠) و شرکت MTN قرار دارد، ساختار گسترش کاربردی – به نام AppLab را راه اندازی کرده است که در آن خدمات گوناگون صنعت همراه به انجام رسیده اند: برنامۀ SMS Tips که به پرسشهای پزشکی و کشاورزی پاسخ می دهد که با پیامک فرستاده شده اند، همچنین Google Trader که شرکتهای کوچک را به خریداران به گونه ای همزمان پیوند می دهد. از طریق برنامه هایی چون Apps۴Democracy ، که کنکوری رقابتی است و در بردارندۀ داده های همگانی ای است که دولت در سایت Data.gov در اختیار همگان می گذارد، دست اندر کاران برنامۀ توانایی هوشمند همکاران جدیدی را جذب می کنند. بر مبنای این الگوست که جریانی که Apps۴Africa نام گرفته است، در ژوئیۀ سال ٢٠١٠ به دست خانم ژودیت مک هال، منشی دوم دیپلماسی و خدمات عمومی،در نایروبی به راه افتاد. این حرکت، موجد بیست و اندی برنامه پیشنهادی در کنیا، رواندا، اوگاندا و تانزانیا شد. ابزار سود آوری به نام مامابیکا )١١) به زنان باردار حلبی آبادهای نایروبی پیشنهاد یک برنامۀ پس انداز ٩ ماهه را می دهد که به حسابی بانکی مربوط به تلفن وابسته است. این پس انداز به این زنان باردار این امکان را خواهد داد که در مرکزی بهداشتی زایمان کنند. (١٢) از دیگر همکاری ها و برنامه های پشتیبانی شدۀ توانایی هوشمند «فمینیست» و فن آورانۀ خانم کلینتون می توان از برنامۀ mWomen BOP Apps Challenge(١٣) نام برد که هدفش به وجود آوردن کاربردهای ویژه برای زنان کشورهای تهی دست است. الگوی آن هم برنامۀ HarassMap است که موارد مربوط به دست اندازی های جنسی و خشونت های خانوادگی در مصر را روی نقشه نشان می دهد.

شمار بسیاری از بنیادهای آمریکایی در این زمینه فعالیت می کنند. زمانی که برخی از نقش آفرینان محلی با تاسی به خوانندۀ مبارز آفریقایی- آمریکایی جیل سکات هرون (Gil Scott Heron ) می گویند که «برای انقلاب سرمایه گذاری نخواهد شد»(١۴)، نقش این بنیادها پرسش برانگیز می شود. پی یر امیدیار (M. Pierre Omidyar) بنیاد گذار ای بای (eBay)، شرکتی به نام بنیاد امیدیار را با سرمایه ای ٢ میلیون یورویی در جنوب صحرای افریقا پایه ریزی کرده است. وی که رویکردش را در مجلۀ «هاروارد بیزنزری وی یو» (١۵) توضیح می دهد، برنامه اش را مبتنی بر محور «فن آوریی می گذارد که به شهروندان ابزاری را می دهد» که دولتها را وا می دارد که آن را به حساب آورند. یک سازمان غیر دولتی به نام HIVOS ، این بنیاد را در نایروبی سرپرستی می کند. در سپتامبر ٢٠١٠، در همایش سازمان کلینتون گلوبال اینی¬سیاتیو (١۶)، که در سال ٢٠٠۵ توسط رئیس جمهور پیشین آمریکا ویلیام کلینتون پایه گذاری شده بود، بنیاد امیدیار واریز مبلغ ۵۵ میلیون دلار خود را به شبکۀ Tech for transparency آغاز کرد. نزدیک به نصف این مبلغ برای نوآوری در زمینۀ صنعت ابزار همراه هزینه شد. این بنیاد همچنین از برنامۀ FrontlineSMS پشتیبانی می کند که برنامه ایست از شبکۀ پیامکها که به ارتباطهای سازمانهای غیر دولتی واگذار شده است و در برنامۀ اوشاهیدی هم شراکت دارد.

برای آقای بیل گیت، بنیاد گذار میکروسافت و برجسته ترین نقش آفرین در زمینۀ فن آوری انسان دوستانه در دنیا (١٧)، فروختن رایانه در کشورهای تهی دست کارایی کمی دارد، به جای آن باید قطعا تلفن همراه را بکار گرفت که با آن می توان جان کسانی را نجات داد. (١٨) چنین است که وی در برنامۀ mHealth (استفاده از تلفن همراه در زمینۀ بهداشت) شرکت می کند و به برنامه های نرم افزاری مبارزه با ویروس ایدز، مالاریا، سل و.. کمک می رساند و با این کار طبیعتا برنامه های Windows Mobile ، از برنامه های مایکروسافت، در اولویت قرار می گیرند.

بنیاد بیل و ملینا گیت (١٩) در سال ١٩٩۴ با سرمایه ای برابر ۶۶ میلیارد دلار آغاز بکار کرد. برای بهره گیری از نظام معافیت مالیاتی باید حداقل ۵ درصد دارایهای این بنیاد در کارهای نیکوکارانه هزینه شود. می ماند ٩۵ درصد بقیۀ آن که در فعالیتهایی به کار گرفته می شوند که سودآورند و گاهی هم چندان انسان دوستانه نیستند. (٢٠) در سال ٢٠٠٩، این بنیاد ٣ میلیارد یارانه فراهم آورد و ۴٠٩ میلیون دلار برای بهره گیری از ذخایر، در برنامه هایی که در جهت بهبود سطح زندگی در کشورهای در حال توسعه بودند، خرج کرد. در زمینۀ بهداشت عمومی، به جز دولت آمریکا، هیچ بنیاد سرمایه گذاری به اندازۀ این بنیاد تاثیرگذار نبوده است. (٢١) به لطف بخششی ٣٠ میلیارد دلاری از سوی آقای وارن بوفت، سرمایۀ این بنیاد به بیش از دوبرابر سرمایۀ نخست رسانده است و بزرگترین بنیاد نیکوکاری شناخته می شود. (٢٢)

پیوند میان گروه گیت و بوفت به ماتیو بیشاپ، رئیس دفتر روزنامه اکونومیست در نیویورک، امکان داد که واژۀ «انسان دوستی سرمایه دارانه» (٢٣) را بسازد. این واژه برای نشان دادن همگونی امور از کارهای آرمانی به کارهای درآمدزا بکار می رود (٢۴) گروه گیت و بوفت گونۀ نوی از شراکت با سازمانهای نیکوکاری و دولت را تحمیل می کنند. اینان می خواهند نشان دهند که در زمانی که حکومتها بودجه های اجتماعی شان را کم می کنند، و کمتر در این باره ریسک می کنند، تا جایی که سازمانهای انساندوستانه آن را برنمی تابند، بنیاد اقتصادی می تواند «بزرگترین قدرت خوبی در دنیا باشد».

کارهای آرمانی و کارهای درآمدزا

به گفتۀ آقایان گیت و بوفت ، «بخشیدن» می تواند این چنین به بزرگترین اهرم تغییرات در دنیا تبدیل شود، البته «بخشیدن» به گونه ای راهبردی و همخوان با الگوهای بازار. این انسان دوستان جدید باید، به معنی نخست واژه، به عنوان «سرمایه گذاران اجتماعی» شناخته شوند. اینان همان گونه نیکوکاریی را نمی کنند که نخستین صنعتکاران چون آندرو کارنژ و جان د. راکفلر انجام می دادند. در فرهنگ این بازیگران، فن آوری امکان این را هم فراهم می آورد که راههایی به سوی سرمایه گذاری ایجاد کرد. چنین است که تلفن همراه از نظرگاه انساندوستی سرمایه دارانه همان است که زمان سنج در نظرگاه تایلوریسم. این ابزار به لطف کارکردهای گوناگونش، پیامک، دوربین عکاسی و فیلمبرداری، پیامگیر، راهیاب (GPS)، ابزار خوبی برای گرارشگری و در نتیجه شفافیت [همه چیز] است. با این کارکردها، کارهایی که از آنها پشتیبانی مالی شده است را می توان با جزئیات به سرمایه گذاران نشان داد. هرکدام از آنها می توانند ببیند که چگونه طرح اجرا شده شده است و تا کجا مفید است. با عمل انسان دوستانه فنی، انسان دوستی عقلانی می شوند و کمک نوع دوستانه به سرمایه گذاری تبدیل می شود. به نظر می رسد که ثروتمندان جدید شهر سیلیکون واله، میلیاردرهای رایانه ای، که گاهی از کارهای تجاری شان هم کناره گرفته اند، تصمیم گرفته اند که به فتح بازار روبه رشد بیایند. تلفن همراه، که تا این اندازه کاراست و خدماتی واقعی به مردم ارایه می دهد، برای این بازار ابزار مناسبی است.

(۱) « Remarks on Internet Freedom », ۲۱ janvier 2010.

(2) Yves Eudes, « Commotion, le projet d'un Internet hors de tout contrôle », Le Monde, 30 août 2011.

(3) Mot-valise rassemblant hack – bricolage informatique – et activisme. Lire Jean-Marc Manach, « Les "bidouilleurs" de la société de l'information », Le Monde diplomatique, septembre 2008.

(4) Techno-diplomatie

(5) Monty Mumford, « M-Paisa : Ending Afghan Corruption, one Text at a Time », Techcrunch, 17 octobre 2010.

(6) Charles W. Corey, « SMS Texting Program Allows Guinean Voters to Protect Their Votes »,www.america.gov (archive), 21 juin 2010.

(7) Le lien vers toutes les actions citées : http://blog.ushahidi.com/index.php/…

(8) Cf. Harold Garkinkel, Recherches en ethnométhodologie, Presses universitaires de France, Paris, 1967 (rééd. 2007), qui fait de l'accountability le ressort même de l'ordre social suivant cette dynamique entre voir, interpréter et accomplir.

(9) « Clinton to Tech Innovators and Entrepreneurs : "We Want You" », ۱۵ octobre ANNEE, Fastcompany.com

(10) Mobil

(11) Cette fondation spécialisée dans la microfinance a dès 1997 aidé des femmes ougandaises à développer de petits commerces de téléphonie mobile.

(12) Mamabika

(13) Laurence Allard, « Monnaie mobile : des services innovants portés par les usagers », ۲۴ novembre 2010, www.mobactu.fr

(14) TechWomen

(15) Hakima Abbas, « The role of donors in the movement for social justice in Africa », Pambazuka News, Nairobi, 17 novembre 2010.

(16) Pierre Omidyar, « How I Did It : EBay's Founder on Innovating the Business Model of Social Change », Harvard Business Review, Boston, septembre 2011.

کلیه حقوق برای نشریه لوموند دیپلوماتیک محفوظ است
© ۲۰۰۳ – ۲۰۰۰ Le Monde diplomatique

(17) Clinton Global Initiative

(18) Technophilanthropie

(19) Brian Dolan, « Bill Gates : Mobiles not PCs for global health », ۲۷ avril 2010,www.mobihealthnews.com

(20) Fondation Bill et Melinda Gates (BMGF)

(21) Cf. Charles Piller, Edmund Sanders et Robin Dixon, « Les investissements bien peu philanthropiques de la Fondation Gates », Problèmes économiques, Paris, octobre 2008.

(22) Source : http://keionline.org/microsoft-timeline

(23) Philanthrocapitalisme

(24) Matthew Bishop et Michael Green, Philanthrocapitalism : How the Rich Can Save the World, Bloomsbury Press, VILLE, 2008,


--
اين نامه به دنبال عضو يت شمادرگروه كتابهاي رايگان فارسي ارسال شده است.
آدرس ارسال نامه:
persianebooks@googlegroups.com
برای قطع اشتراك :
persianebooks+unsubscribe@googlegroups.com
 
مطالب وكتابهاي مروج خشونت وتجزیه طلبی و تروریسم ،ضد دولتي وضدديني و کتب قابل خرید دربازاررسمی ایران و کتب چاپ خارج(مشمول کپی رایت) براي اين گروه ارسال نخواهد شد.
لطفا موقع ارسال نامه به گروه حتما این موارد را درنظر بگیرید و لطفا موضوع نامه را نيزبه طور كامل ذكر كنيد
و از نوشتن به رسم الخط فینگلیش پرهیز کنید.
http://groups.google.com/group/persianebooks?hl=en
 
برای کمک به ارتقاء فرهنگ کتابخوانی، نامه های گروه را براي دوستان كتابخوان خود بفرستیدواز آنها بخواهید که در گروه عضو شوند.
وبلاگ ما:
http://persianbooks2.blogspot.com
خبر خوان وبلاگ:
http://feeds.feedburner.com/ketabxaneh
آدرس گزیده مطالب جالب ديگر تارنماها:
http://persianbooks-harfha.blogspot.com
برای یافتن شرایط عمومی وپرسش و پاسخ ها از این آدرس استفاده کنید:
http://book-faqs.blogspot.com

۱۳۹۱ خرداد ۱۰, چهارشنبه

خبرنامه کتابهای رایگان پارسی تحلیل سازه

سلام بچه ها
دنبال مثال های حل شده روش شیب افت برای تحلیل سازه هستم
خوشحل می شم اگر کسی چیزی داره برام بفرسته 
خیلی ممنون






-- 
من ای صبا ره رفتن به کوی دوست نمی دانم
تو می روی به سلامت، سلام  ما برسانی

پرهام کیانیان


--
اين نامه به دنبال عضو يت شمادرگروه كتابهاي رايگان فارسي ارسال شده است.
آدرس ارسال نامه:
persianebooks@googlegroups.com
برای قطع اشتراك :
persianebooks+unsubscribe@googlegroups.com
 
مطالب وكتابهاي مروج خشونت وتجزیه طلبی و تروریسم ،ضد دولتي وضدديني و کتب قابل خرید دربازاررسمی ایران و کتب چاپ خارج(مشمول کپی رایت) براي اين گروه ارسال نخواهد شد.
لطفا موقع ارسال نامه به گروه حتما این موارد را درنظر بگیرید و لطفا موضوع نامه را نيزبه طور كامل ذكر كنيد
و از نوشتن به رسم الخط فینگلیش پرهیز کنید.
http://groups.google.com/group/persianebooks?hl=en
 
برای کمک به ارتقاء فرهنگ کتابخوانی، نامه های گروه را براي دوستان كتابخوان خود بفرستیدواز آنها بخواهید که در گروه عضو شوند.
وبلاگ ما:
http://persianbooks2.blogspot.com
خبر خوان وبلاگ:
http://feeds.feedburner.com/ketabxaneh
آدرس گزیده مطالب جالب ديگر تارنماها:
http://persianbooks-harfha.blogspot.com
برای یافتن شرایط عمومی وپرسش و پاسخ ها از این آدرس استفاده کنید:
http://book-faqs.blogspot.com

خبرنامه کتابهای رایگان پارسی سریوژا - ورا پانوا ، "گامایون" (سیف الدین همایون) - انتشارات پروگرس مسکو

متن کامل کتاب
سریوژا اثر ورا پانوا و با ترجمه  "گامایون" (سیف الدین همایون) - انتشارات پروگرس مسکو
به پیوست ارسال می شود

با احترام

باقر کتابدار






--
اين نامه به دنبال عضو يت شمادرگروه كتابهاي رايگان فارسي ارسال شده است.
آدرس ارسال نامه:
persianebooks@googlegroups.com
برای قطع اشتراك :
persianebooks+unsubscribe@googlegroups.com
 
مطالب وكتابهاي مروج خشونت وتجزیه طلبی و تروریسم ،ضد دولتي وضدديني و کتب قابل خرید دربازاررسمی ایران و کتب چاپ خارج(مشمول کپی رایت) براي اين گروه ارسال نخواهد شد.
لطفا موقع ارسال نامه به گروه حتما این موارد را درنظر بگیرید و لطفا موضوع نامه را نيزبه طور كامل ذكر كنيد
و از نوشتن به رسم الخط فینگلیش پرهیز کنید.
http://groups.google.com/group/persianebooks?hl=en
 
برای کمک به ارتقاء فرهنگ کتابخوانی، نامه های گروه را براي دوستان كتابخوان خود بفرستیدواز آنها بخواهید که در گروه عضو شوند.
وبلاگ ما:
http://persianbooks2.blogspot.com
خبر خوان وبلاگ:
http://feeds.feedburner.com/ketabxaneh
آدرس گزیده مطالب جالب ديگر تارنماها:
http://persianbooks-harfha.blogspot.com
برای یافتن شرایط عمومی وپرسش و پاسخ ها از این آدرس استفاده کنید:
http://book-faqs.blogspot.com

خبرنامه کتابهای رایگان پارسی شماره 72، تاریخ شفاهی ایران

 
 



 
          شماره 72    |    10 خرداد 1391
 

15 خرداد 1342

روز پانزده خرداد سال 1342 حکومت پهلوی با دستگیری امام خمینی، گرفتار گردابی شد که پانزده سال بعد، نظام شاهنشاهی را به کام خویش فرو برد. ساعت 4 صبح روز پانزده خرداد 1342، دو روز پس از برگزاری مراسم عاشورا، نیروهای امنیتی و مأموران مسلح، خانه امام خمینی را در قم محاصره، سپس ایشان را دستگیر و به تهران منتقل کردند. امام را ابتدا به یکی از بازداشتگاههای تهران بردند و چند روز بعد در چهارم تیرماه به پادگان عشرت‌آباد منتقل کردند.

عکسی که جان صدها عراقی را نجات داد

سال 1332، 7 ساله بودم که از آمل به تهران آمدم. 6 ـ 5 ماه در پارچه‌فروشی، کارگاه کفش‌سازی، صندوق‌سازی و خیاطی کار کردم. در خیاطی که بودم، یک روز صاحب‌کارم به من گفت: تو خیلی کوچکی و نگرانم وقتی می‌روی قهوه‌خانه برای من چای بیاوری، بروی زیر ماشین؛ برای همین من را برد به عکاسی ساحل در میدان فوزیه (امام حسین) که کنار قهوه‌خانه بود. آنجا جادوی عکاسی تحت تأثیرم قرار داد و از همان‌جا عکاسی را شروع کردم. 13 ـ 12 ساله بودم که از مجالس عکس می‌گرفتم و برای اینکه نگویند بچه است، سبیل می‌گذاشتم. از 15 سالگی درس خواندم و در سال 45 در رشته هنر دیپلم گرفتم. از سال 1340 وارد مطبوعات شدم. اول رفتم مجله فردوسی. به من گفتند از یک دانشجو عکس بگیرم.

تاریخ نگاری انقلاب در گفت‌وگو با هدایت الله بهبودی (1)

چندی پیش در ایام گرامی داشت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، در یکی از ویژه برنامه‏های تاریخ در جُنگ تلویزیونی هزار و یک شب، هدایت الله بهبودی و جعفر گلشن در گفت‌وگویی کارشناسانه به بررسی تاریخ نگاری انقلاب اسلامی پرداختند که کمابیش می‏توان محتوی آن را گزارشی از وضعیت موجود تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی دانست. برای اهالی تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، خواندن این گفت‌وگو کم از فایده نبود و از این رو سایت تاریخ شفاهی ایران پس از پیاده‏سازی این گفت‌وگو آن را در اختیار خوانندگان خود قرار می‏دهد. لازم به یادآوری است که برای انتشار این گفت‌وگو در فضای مجازی، آقای بهبودی پس از پیاده‏سازی، اصلاحاتی در متن انجام داده‌اند.

جایگاه عليت در تاريخ

داشتن رويكرد علي در تاريخ، در راستاي درك چگونگي و چرايي وقوع سلسله رويدادهاي مربوط به يك موضوع، مبحث مهمي است كه به فهم بهتر تاريخ و روشمندي اين دانش كمك شايسته اي مي كند. رويكرد روشمند به تاريخ با تعيين مسأله و طرح سوالات پژوهشي مرتبط با مسأله معنا پيدا مي كند و اين مهم با رهيافت علّي - در جهت تبيين اجزاي مختلف موضوع- در تاريخ مقارنت دارد. فهم علّي تاريخ منوط به فهم عينيت، تبيين، تفسير و در كل فهم ساختار و فضايي است كه شرايط تاريخي در پرتو آن فراهم شده و موضوع پژوهشي مورد نظر در بستر آن شكل گرفته است. از اين روي درك عليت در تاريخ رهيافتي پويا و به دور از برخوردهاي خشك و مكانيكي را طلب مي كند.

دو نیمه سیب روی پرده تاریخ ایران

شرح احوال بزرگان و بازخوانی منش و سلوک اکابر این آب و خاک به منظور ارائه الگوهایی برای بهتر زیستن و سعادتمندی دنیا و عقبی، فی نفسه حرکتی خجسته و میمون به نظر می رسد. به ویژه آن که الگوهای برگزیده ازمیان شخصیت‌های عرصه انقلاب و دفاع مقدس انتخاب شده باشند. سید علی اکبر ابوترابی یکی از همین مردان نیک نام ایران زمین است که گفتار و کردار او در طول زندگی پربارش، چه در دوران مبارزه با رژیم شاهنشاهی و چه در روزگاری که در اسارت بعثیون به سر می‌برد، مشحون از درس‌هایی برای انسانیت و آزادگی است.

مصاحبه‌ها و خاطراتی از جنس تاریخ شفاهی (نگاهی به کتاب دایره‌المعارف نامداران ورزش خراسان)

اگر مروری به کتاب‌های منتشر شده در زمینه تاریخ معاصر مشهد در سال 1390 داشته باشیم چند نکته اساسی و مهم وجود دارد که این آثار را تحت تاثیر قرار داده‌اند. نخست اینکه زمینه تحقیق این نویسندگان مرتبط با علایق شغلی شان بوده است. بدین صورت که نویسندگان با توجه به علایق شخصی مثل نظامیگری و سینما یا ورزش شروع به تحقیق نموده‌اند. علاقه موجب شده تا کتاب‌های منتشر شده جزو نخستین آثار در زمینه مورد نظر محسوب شوند. یعنی برای نخستین مرتبه شاهد انتشار کتاب‌هایی در مسائل عمومی مثل هنر، سینما یا ورزش هستیم. هرچند این موضوع دارای ویژگی‌های مثبت است ولی به خاطر عدم رعایت اصول علمی این گونه تحقیقات چشمگیر نیستند.

«دختر ايران» چرا ؟

یكي از خانواده‌‌هاي مهم وپرنفوذ اواخر عصر قاجار خانواده مشهور ومعروف عبدالحسين ميرزا فرمانفرما است. پس از پيروزي انقلاب فرزندان ومنتصبان به وي هريك به فراخور مقام ومرتبه خويش از اوضاع واحوال زندگي و زمانه شازده و منتصبان به وي كتاب‌هاي متعددي منتشر ساخته‌اند. دختري از ايران یا دختر ايران ازآن جمله‌اند. در اینجا بررسی "دختر ايران ترجمه كيومرث پارسايي، چاپ دوم نشر سمير" را، مد نظر داریم که پیش روی شماست.

ویژگی خاطره‌نگاری‌های نوین، در نگاهی به کتاب «دا»

اگر ابتدا به ساکن سراغ من می‌آمدید و از من می‌پرسیدید و می‌گفتید که می‌خواهیم نشستی در پژوهش خاطره برپا کنیم، چه کار باید انجام بدهیم؟ و یا مصداق ما چه باشد؟ می‌گفتم دا! نه به دلیل اینکه دا یک وضعیت رسانه‌ای خاص پیدا کرده یا مشهور شده است؛ برای اینکه دا ارزش افزوده فراوانی دارد؛ از آن می‌شود چندین کتاب درآورد. دا الان یک کتاب نیست، یک مطالعه فرهنگی اجتماعی و یک پروسه پژوهشی برای حوزه خاطره‌پژوهی و خاطرات جنگ محسوب می‌شود. پس این را ما قدر بشناسیم و مدام تأکید نکنیم چرا دا؟

نقد و بررسی كتاب «در دامگه حادثه»

شرق- گروه كتاب: كتاب منتشرنشده «در دامگه حادثه» دربرگيرنده متن بيش از 160 ساعت گفت‏وگوی عرفان قانعی‏فرد با پرويز ثابتی رييس دايره امنيت داخلی ساواك، با حضور مجيد تفرشی، مرتضی رسولی‏پور، موسی فقیه‏حقانی و عرفان قانعی‏فرد در موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران نقد و بررسی شد. مرتضی رسولی‏پور كارشناس تاريخ شفاهی موسسه مطالعات تاريخ معاصر، كتاب «در دامگه حادثه» ‏را به دو دليل كتابی مهم دانست: نخست اينكه پرويز ثابتی از صاحب‏منصبان درجه يك ساواك بوده و دوم اينكه اطلاعاتی كه او از ساواك می‏دهد اطلاعاتی درجه يك است.

راوي جنگ از نقش لشكر 27 در عمليات كربلاي 5 نوشت

مهدي حاجي خداوردي‌خان، كتابي درباره عملكرد لشكر 27 محمد رسول‌الله (ص) در محور كانال ماهي در عمليات كربلاي 5 نوشته و آن را براي چاپ به مركز اسناد و تحقيقات دفاع‌مقدس سپرده است. حاجي خداوردي‌خان، راوي لشكر 27 در عمليات كربلاي 5 بوده است. خداوردي‌خان اظهار كرد: عمليات كربلاي 5 از چند محور اجرا شد كه كانال ماهي يكي از مهم‌ترين محورها بود و لشكر 27 محمد رسول‌الله (ص) در كنار لشكرهاي 25 كربلا، 41 ثارالله (ع) و 10 سيدالشهدا (ع) در كانال ماهي وارد نبرد با ارتش صدام شدند

عرضه خاطرات آزادگان در كتابخانه ديجيتال پيام آزادگان

سرپرست موسسه فرهنگي پيام آزادگان گفت: خاطرات بسياري از آزادگان را جمع‌آوري كرده‌ايم. بخش عمده آن‌ها به كتاب تبديل شده‌اند و بخش ديگري هم به صورت مواد خام وجود دارند كه آن‌ها را در قالب كتابخانه ديجیتال و كتاب‌هاي مرجع عرضه می‌کنیم. علي‌محمد احدي، سرپرست موسسه فرهنگي پيام آزادگان، ششم خرداد در نشست خبري اعلام برنامه‌های مربوط به سالگرد درگذشت حجت‌الاسلام سيد علي‌اكبر ابوترابي‌فرد گفت: این موسسه وظيفه خود را ترويج و پاسداري از تجربيات صبر و استقامت، شيوه مبارزه و مقاومت و حفظ ارزش‌هاي آزادگان مي‌داند.

تاریخ شفاهی چیست؟ (1)

مقاله‌ای که می‌خوانید بخشی از سلسله‌مقالاتِ نگارش‌یافته توسط لیندا شوپس تحت عنوان «فهم معنای مدارک» است که علاقمندان می‌توانند برای مطالعه آنها به سایت «History Matters» به نشانی historymatters.gmu.edu مراجعه نمایند. این قسمت تحت عنوان «فهم معنای تاریخ شفاهی» ارائه می‌شود تا دانشجویان و اساتید بتوانند از این موضع با عرصه تاریخ شفاهی آشنا شوند و از آن به عنوان مدارک تاریخی استفاده نمایند. اجمالی از تاریخ شفاهی و موارد استفادة مورخان از این تکنیک، نکاتی آموزنده درباره نوع سؤالاتی که هنگام خواندن مصاحبه‌های تاریخ شفاهی یا گوش دادن به آنها می‌توان پرسید، نمونه‌ای از تفسیر مصاحبه، معرفی کتاب‌های این حوزه، و همچنین نحوه جستجو و استفاده از سایت‌های تاریخ شفاهی در این مقاله بیان شده است.

تاريخ شفاهي احداث پل گلدن گيت منتشر شد

سان فرانسیسکو، کالیفرنیا- امسال هفتاد و پنجمين سالگرد احداث پل معلق گلدن گيت (دروازه طلايي Golden Gate Bridge) در حالي در آمريكا جشن گرفته شد كه مسئولان برگزاري اين مراسم باشكوه كتابي الكترونيكي از مراحل ساخت اين پل عظيم تدوين وعرضه كرده اند تا تاريخ شگفت، ناشناخته و سرشار اين بناي تاريخ ساز را به تصوير بكشند. پايگاه خبري سي بي اس سانفرانسيسكو در مورد اين كتاب مي نويسد، تاريخ شفاهي بازگو شده از زبان كارگراني كه در احداث اين بناي عظيم دست داشته اند از جمله مطالب مهم اين كتاب را تشكيل مي دهد.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

خاطرات محمدرضا حافظ‌نیا (۷)
به کوشش: حمید قزوینی 
انــتــشـارات‌سـوره‌مــهــر (وابسـته‌بـه‌حـوزه‌هنـری)
دفتـرادبیات انقلاب اسلامی 
نقل و چاپ نوشته‌ها منوط به اجازه رسمی از ناشر است.
رسيديم به ميدان صبحگاه توپخانه كه ميداني بزرگ و زمين آن تر و تميز بود. واحدهاي رزمي و پياده و توپخانه با هزاران نفر سرباز و درجه‌دار و افسر همه دور تا دور ميدان ايستاده بودند. واحدهاي نظامي با تفنگهايشان و با سرنيزه‌هايشان ايستاده بودند و يك ميدان رزم بزرگ را به نمايش گذاشته بودند. تا چشم كار مي‌كرد گروهانها و گردان‌ها به‌ترتيب در اطراف ميدان استقرار پيدا كرده بودند. با سلاحها و سرنيزه‌هايشان آماده رژه بودند. من هم ايستاده بودم. يعني در محلي كه بايد مي‌ايستادم و هیبت لشکر و میدان در من و اراده من تأثیری نداشت. ناگهان متوجه شدم تيمسار شهيرمطلق فرمانده لشکر برگشته است و در محل صبحگاه حضور دارد! با خود گفتم: حتماً رمزي در اين كار است، او در تهران بود، چطور برگشته است، قرار نبود اينجا باشد حتماً سرّي در كار است. و خدا مي‌خواهد امروز كاري به‌دست بنده ضعيف انجام شود.
در همين حال و هوا بودم كه ديدم سخنراني سرلشکر شهيرمطلق شروع شد و او در سخنراني‌اش شروع كرد به بدگويي از مردمي كه به تظاهرات مي‌آيند و نغمه‌سرايي براي رژيم شاه و وفاداري به رژيم كه ما وظيفه داريم اين وطن‌فروشها را چنين و چنان كنيم. او حركتهاي مردمي شهرها را نفي مي‌كرد. ظاهراً در تهران آماده شده بود كه بيايد و تظاهرات مردم را سركوب كند. از اين اظه! ارات و رجزخوانيها خيلي عصباني شدم. گفتم: «خدايا تو شاهدي كه تا چند دقيقه ديگر من بايد صداي او را خفه كنم و اين را از كار مي‌اندازم تا درسي و عبرتي باشد براي بقيه.» دائم اين مسائل را به‌خود تلقين مي‌كردم و براي عمليات آماده مي‌شدم. بالاخره رژه شروع شد، گردانها به‌ترتيب رژه را در مقابل جايگاه آغاز كردند، ما تقريباً در وسط جمعيتي بوديم كه بايد از جلوي جايگاه رد مي‌شديم. وقتي راه افتاديم و به محلّي رسيديم كه مي‌خواستيم دور بزنيم و از كنار جايگاه عبور كنيم من به ستوان مختاري كه قدبلند و در سمت راستم بود گفتم: «آقاي مختاري من پاهايم درد مي‌كند، اگر مي‌شود شما بياييد اين طرف، من بيايم ‌آنجا» گفت: اشكال ندارد. آمد اين طرف و من رفتم جاي او. خوشحال شدم كه حالا ديگر من كنار جايگاه هستم، يعني به سمت جايگاه هستم. چند قدمي كه رفتيم و به جايگاه داشتيم نزديك مي‌شديم گفت: «آقا بيا برگرد سر جاي خودت!» گفتم: «آقاي مختاري من پاهايم درد مي‌كند پس بايد اصلاً از گروهان بيرون بروم.» البته نمي‌توانستم از گروهان بيرون بيايم چون هنوز تا جايگاه فاصله داشتيم، بايد همراه بقيه حركت مي‌كردم. اگر جدا مي‌شدم، مي‌گفتند: آقا برو آن طرف. هم مجبور بودم با اين گروهان بروم و هم مجبور بودم بيايم به سمت جايگاه، گفتم توكل برخدا. اگر قرار است كاري انجام شود و خد! ا تا حالا اسبابش را فراهم كرده است بقيه‌اش را هم فراهم خواهد كرد. تصميم گرفتم از گروهان خارج شوم، ولی قبل از اينكه آنها بخواهند حالت قدم‌رو را شروع كنند. یعنی دو، سه قدم به جايگاه مانده و درحالی‌که هنوز قدم‌رو شروع نشده، من از صف مي‌پرم بيرون. در همين فاصله اين فكر را مرور كردم و خوشبختانه رسيديم به همان نزديك جايگاه،‌ تا خواست قدم‌رو شروع شود پريدم بيرون و كُلت را درآوردم و گلنگدن كشيدم. فرماندة لشکر هم داشت همان‌طور سان مي‌ديد، انگشتان دستش به نشانة احترام نظامي به كلاهش چسبيده بود. من هم رو به‌سمت فرمانده جايگاه تيراندازي كردم، هنوز همه داشتند كار خود را انجام مي‌دادند. تا اينكه صداي تيرها يكي پس از ديگري همه را وحشت‌زده كرد تير اول را زدم، دوم را زدم، ديدم او همچنان دارد سان مي‌بيند. سوم و چهارم را زدم ديدم افتاد و افراد لشکر هم پا به فرار گذاشتند. گفتم عجب لشکر توخالي! در همان حالت هنوز دو، سه‌تا فشنگ ديگر مانده بود، حمله‌ور شدم به‌سمت تيمسارهاي ديگر كه كنار جايگاه ايستاده بودند، اينها هم پا به فرار گذاشتند. يكي خودش را انداخت پشت بشكه و يكي پشت جايگاه و خلاصه اين لشکر با آن همه سلاح و نزديك ده‌هزارنفر آدم، پراكنده شد. حالا من يكه تاز ميدان شده بودم و اينها پا به فرار گذاشته بودند. صحنه عجيبي بود و جالب. اينكه گ! ردوخ اكي هم بلند شده بود، يك‌دفعه ديدم فشنگها تمام شد. اولين خشاب داخل كُلت، هفت گلوله بود كه تمام شد. سريع سراغ خشابهاي ديگري كه در جيب شلوارم بود رفتم. اولين خشاب را درآوردم و پارچه‌اي که آن را پوشانده بودم انداختم بيرون. دكمه خشاب كُلت را فشار دادم، خشاب خالي افتاد بيرون. هنوز مي‌خواستم خشاب پر را جا بيندازم كه ديدم دستهايم از پشت قفل شد و يكي پريد و مرا از پشت محكم گرفت. ديگر نتوانستم كاري انجام بدهم، ظاهراً آجودان و يا از افسرهاي محافظ يا يك گروهبان بود كه مرا گرفت. هر كسي بود آدم خيلي قدرتمند و قدبلندي بود كه من يك‌دفعه ديدم كله‌اش بالاي سرم ظاهر شد. ديگر نمي‌توانستم كاري بكنم. اسلحه و خشاب افتاد و مرا محكم به زمين زد. مشت و لگد و قنداق تفنگ بود كه به من مي‌خورد.(34)
دستگيري
درحالي‌كه زير مشت و لگد قرار داشتم يك لحظه سرم را برگرداندم و ديدم لشكري كه تا چشم كار مي‌كرد پُر از سرباز و درجه‌دار و افسر بود، همه صحنه را خالي كرده و پا به فرار گذاشته‌اند.
همان‌جا با خودم گفتم عجب! شاه به چه ارتشي متكي است! آن‌قدر توخالي كه من چند گلوله شليك كردم يك لشکر اين‌طور منهدم شد و از هم پاشيد، فكر مي‌كردم الان سنگربندي مي‌كنيم و با هم درگير مي‌شويم امّا خبري از اين چيزها نبود در همين حال و هوا بودم كه ديدم يكي با فرياد مي‌گويد نزنيد، نزنيد.(35)
او اولين كسي بود كه آمد و مرا از آن جمع جدا كرد و سريع با انگشت تمام دهانم را بازرسي كرد. من آن لحظه پي نبردم كه او چرا اين كار را كرد اما بعدها فهميدم كه احتمالاً مي‌خواستند ببينند كه آيا قرص سيانور يا چيزي ديگر در دهانم بوده يا نه؟
بعد دستهاي مرا گرفتند و من را انداختند داخل يك خودرو و به زندان بخش افسرنگهبانی لشکر منتقل كردند.
در طول مسير به آنچه اتفاق افتاده بود فكر مي‌كردم و اينكه چه سياستي در پيش بگيرم و چه رفتاري داشته باشم. چون بالاخره سؤال مي‌كردند و من هم بايد پاسخ مي‌‌دادم.
 ۳۴. اين حادثه به‌رغم سانسور شديد اخبار، بازتابهاي مختلفي در رسانه‌هاي داخلي و خارجي داشت.
روزنامة آيندگان در شماره 3193 مورخ 24/5/1357 نوشت: «در اولين ساعات بامداد (23/5/1357) ستوان دوم وظيفه محمدرضا حافظ‌نيا افسر وظيفه لشکر مشهد در يك حالت عصبي با اسلحه كلت چند تير به سوي فرمانده لشکر شليك کرده و او را مجروح كرده است.
خبرنگار ما گزارش مي‌دهد بلافاصله ستوان نامبرده دستگیر شده و افسر مصدوم به بيمارستان اعزام می‌گردد. تا تحت درمان قرار گيرد. در بيمارستان افسر مصدوم مورد عمل جراحي قرار می‌گیرد که حال وي رو به بهبود است. خبرنگار ما گزارش‌ مي‌دهد ستوان ياد شده در بازجوييهاي مقدماتي گفته است: فرمانده لشکر مسبب بدبختي من و برادرم می‌باشد زيرا ما را از خدمت معاف نكرده است.»
همچنين روزنامه ليبراسيون چاپ فرانسه در مطلبي ضمن درج خبر تيراندازي به سوي فرمانده لشکر 77 خراسان نوشت: اين دومين مورد تيراندازي نيروهاي مسلح به امراي ارتش است.» (بولتن راديو تلويزيون ملي ايران ـ ش 125، ص 71)
 ۳۵. وي سرهنگي بود كه رياست آجوداني لشکر را به عهده داشت. فكر مي‌كردم آدم دلسوزي است و دلش براي من به رحم آمده است. درحالی‌که آنهابه دنبال دستگیری سالم من برای کسب اطلاعات بودند.


 
 

      تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.

بايگانی وبلاگ