به گروه اینترنتی جذاب و پر از اطلاعات و کتابهای جالب کتابهای رایگان فارسی خوش آمدید. از آرشیو ما در پایین صفحه نیز دیدن کنید

۱۳۹۰ بهمن ۱۸, سه‌شنبه

کتابهای رایگان پارسی هفته نامه تاریخ شفاهی، ش59

 
 



 
          شماره 59    |    19 بهمن 1390
 
کوچکی ما، بزرگی انقلاب
برای جامعه‌ای كه تكیه‌گاه‌‌های محدودی دارد و با فراوانی دوستان فراموش كار رو به روست‌، نگه‌داری از دستاوردهای بزرگ اجتماعی سخت است‌. نگه‌داشتن طعم شیرین این دستاوردها زیر دندان جامعه‌، با گذشت دهه‌‌ها آسان نیست‌. دلسوزی می‌خواهد، اما بیشتر از آن‌، دوراندیشی و آینده‌نگری طلب می‌كند. پیروزی‌‌هایی كه در برخی برهه‌‌ها نصیب یك ملت می‌شود، گرمایی دارد كه تا سال‌‌ها خانه‌نشین دل‌هاست‌. اما این حرارت جاودانه نیست؛ اگر هم باشد، به اندازه عمر آدم‌‌هایی است كه شریك به دست آوردن آن رخداد بزرگ بود‌هاند. وقتی این آدم‌‌ها نباشند، از گرمای دل‌شان‌، یعنی آن شور پیروزی هم خبری نیست‌. در چنین موقعیتی نگه‌داری از پیروزی‌‌ها چه سرنوشتی می‌یابد؟
نسل نو با همان نگاه بی‌واسطه پدران‌شان به پیروزی‌‌ها نمی‌نگرند. آنها از سنگلاخ‌‌های دوران مبارزه‌، قلب‌های پرتپش پن‌هان شده در مخفی‌گاه‌‌ها، از چشم‌‌های بست‌های كه در كمیته مشترك باز می‌شد، از شكنجه‌‌های تن سوز، از تبعید‌ها، زندان‌ها، اعدام‌‌ها، از خفقان توزیع شده در گلوی آد‌م‌‌ها، از نگاه سراسر تحقیر یك مستشار چشم آبی‌، از بیغوله‌‌هایی كه كارگران نفت جزیره خارك در آن به سر می‌بردند، خبر ندارند. آنها نمی‌دانند كه قدرت تلفن‌های دو سفارت‌ خانه امریكا و انگلیس از حاكم كاخ نیاوران بیشتر بود. چشم سیاسی نسل نو زمانی باز شد كه بیست سال پس از پیروزی انقلاب‌، صدای حیدری‌‌ها و نعمتی‌‌ها بالا رفت‌. این صدای ناخوش‌آیند نمی‌توانست آگاهی‌بخش باشد. كتاب‌های درس تاریخ هم سدی است برای پریدن از آن و رسیدن به نمره‌. این كتاب‌ها نمی‌توانند روشنی انقلاب را روی تخته سیاه ترسیم كنند. نگاه به تلویزیون هم خود مجاهدتی است در عصر ماهواره‌‌ها كه اگر نسل نو به آن تن دهد، آن چه نصیبش می‌شود، پوست‌های است آویزان از گیره مصلحت‌‌ها.
در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی هستیم‌. از این رخداد بزرگ چگونه یاد كنیم تا حق بزرگی آن ادا شود؟ برگی كه در نیمه دوم سال 1357 در این فلات كهنسال ورق خورد، فقط جا به جایی حكومت‌، امری كه در پهنه تاریخ ایران‌، پی از پی هم روی داده است‌، نبود. كسی نرفت تا فرد دیگری جایش بنشیند. ایلی جای طایفه دیگری را نگرفت‌. تاج و تخت دست به دست نشد. ملتی فرودست‌، نظامی را كه فرادستی خود را به ارث می‌گذاشت به زیر كشید و برای نخستین بار اهرم‌های قدرت را به دست گرفت‌. این ملت اگر پیش از دوره پهلوی‌، رعیت پادشا‌هانی بود كه خود را واسطه بین آسمان و زمین می‌پنداشتند، در زمان پهلوی‌، محكوم دو شاهی بود كه با دستان كودتا تاج‌گذاری كردند؛ حاكمانی كه امتیاز استقلال‌شان صفر بود و در وابستگی‌، شاگردانی ممتاز بودند.
 بهای انقلاب اسلامی برای ملت ایران به انداز‌ه‌ای بود كه در هنگامه جنگ هشت ساله بیش از دویست هزار پاره تن خود را فدای آن كند. آیا نشانی آشكارتر از این برای نگهداری از این دستاورد بزرگ می‌توان یافت‌؟ این جان‌باختگان دیروز ما و همسایگان امروز خدا، شركای بلافصل انقلاب بودند. گرمای آن پیروزی بزرگ در قلب‌شان بود. آنها طعم گس وابستگی را چشیده بودند و قدر شیرینی استقلال را می‌دانستند. آنها جای چنگال خفقان را در گلوی خود حس كرده بودند و قیمت نوازش آزادی‌، دست‌شان بود. آنها می‌دانستند كه اگر فرش همگانی جمهوریت جای تخت یك نفره دیكتاتوری را گرفته‌، چه هزینه‌ای بالای آن رفته است‌. بازمانده این نسل در میان‌سالی خود همچنان گرمای پیروزی را در تپش‌های قلب خویش نگاه داشته است‌.
نشان دادن بزرگی انقلاب و بهایی كه برای نگهداری آن پرداخت شده‌، غیرممكن نیست‌. هر چند زمان به زیان این خواست حركت می‌كند، اما می‌توان چشم نسل نو و نسل‌‌های بعدی را به آن چه كه پدرانشان دیدند روشن كرد. ما نیازمند فرماند‌هان فرهنگی هستیم‌؛ آدم‌‌های هوشمندی كه قدرت به دوش گرفتن پیام را داشته باشند؛ بتوانند آن را حمل كنند؛ از گذشته به امروز و از امروز به فردا؛ آدم‌‌هایی كه وسعت دیدشان فراتر از جلو پای‌شان باشد؛ آدم‌‌هایی كه سینه‌زن حیدری‏ها و نعمتی‌‌ها نباشند. اگر این فرماند‌هان باشند ـ كه هستند ـ و اگر اراده گماردن آنها بر كار‌ها باشد ـ كه معلوم نیست چنین اراد‌ه‌ای هست یا نه ـ با برچیدن سفره ظاهرسازان و تعطیلی كارخانه ریاكاران‌، می‌توان گرمای پیروزی را كه در قلب و روح نسل انقلاب به جای مانده‌، در جان نسل نو پراكند.
هدایت‌الله بهبودی


زیتون سرخ (۵۹)
خاطرات‌ناهید‌یوسفیان
گفت و گو و تدوین: سیدقاسم‌یاحسینی
انــتــشـارات‌سـوره‌مــهــر(وابسـته‌بـه‌حـوزه‌هنـری)
دفتـرادبیات و هنر مقـــاومت
نقل و چاپ نوشته‌ها منوط به اجازه رسمی از ناشر است.
فيزيك درس مي‌دادم، گاهي هم رياضي. گاهي وقت‌ها كه يك زنگ كلاس تعطيل بود، به خانه مي‌رفتم و كارهاي عقب‌مانده خانه و رفت و روب و شست و شو را انجام مي‌دادم و به مدرسه برمي‌گشتم. از صبح كه بيدار مي‌شدم تا شب كه مي‌خوابيدم دائم در كار و تلاش و دوندگي بودم.يك بار در خيابان نزديك خانه‌مان پليس مرا متوقف كرد. گفتم: «خلافي مرتكب شده‌ام؟»ـ بله.ـ چه خلافي؟ـ از خيابان يك‌طرفه عبور كرده‌اي. خلاف آمده‌اي.ـ اين خيابان يك‌طرفه است؟ من يك سال است كه مي‌روم و مي‌آيم چطور متوجه نشده‌ام!خلاصه پليس مرا جريمه كرد. آن‌قدر سرم به كار و زندگي‌ام گرم بود، كه پاك محيط اطرافم را فراموش كرده بودم. در ايندو، سه‌ سال اخيري كه من سرگرم زندگي‌ام بودم در مملكت اتفاقات زيادي رخ داده بود اما من غرق در احوالات شخصي خودم بودم و حتي توجهي به مسائل سياسي روز هم نداشتم.برخي روزها فرصت نمي‌كردم سري به مهدكودك بزنم. روزبه و لاله ناچار بودند غذا را از دست ديگران بخورند. وقتي به خانه مي‌بردمشان مثل قحطي‌زده‌ها غذا مي‌خوردند. خوشحال بودم كه چقدر بااشتها شده‌اند و علاوه بر غذاي مهدكودك، غذاي اضافي مي‌خورند. بعدها روزي روزبه به من گفت كه مسئول آن‌ها غذاي روزبه و لاله را به بچه‌هاي خودش مي‌داده است و بچه‌هاي من گرسنه مي‌ماندند.يك روز صبح براي خريد شير رفتم. صف طولاني بود. در صف ايستادم. مدتي بعد همسايه‌ام آمد و گفت: «برو خانه. غوغا است!» به سوي خانه دويدم. در اتاق را كه باز كردم ديدم روزبه گريه مي‌كند. لاله هم خودش را كثيف كرده بود؛ مدفوعش را به سر و صورتش ماليده و حتي خورده بود. صحنة عجيبي بود. هر دو گريه مي‌كردند. روزبه با صداي بلند مي‌گفت: «مامان ما گم شد... مامان ما گم شد.» نشستم كنار اتاق و از ته دل گريستم. روزبه و لاله گريه مي‌كردند، من هم گريه مي‌كردم؛ بر بدبختي و بي‌كسي خودم گريه مي‌كردم. از آن به بعد صف شير را رها كردم و شير را آزاد خريدم. وضع مالي خوبي نداشتم. حقوقم نسبت به كار قبلي‌ام كمتر بود. وزارت آموزش و پرورش سه هزار و نهصد تومان حقوق به من مي‌داد. دو هزار تومان هم شرکت صنايع فولاد خوزستان بابت حقوق علي به من مي‌داد. خرج بچه‌ها زياد بود. پول مهدكودك و خريدن كوپن بنزين در بازار آزاد هم بود. اين بود كه گاهي اوقات كم مي‌آوردم.
  
 
زمستان سال 1361 خيلي به من سخت گذشت. آن سال تهران بسيار سرد بود و هوا حتي تا پانزده درجه زير صفر هم رسيد. برف بسياري هم باريد. خانه ما تازه‌ساز بود و ديوارها سرما را از خود عبور مي‌داد. نفت هم كوپني بود و كفاف نمي‌داد. بايد نفت را از بازار آزاد تهيه مي‌کردم. از مدرسه كه برمي‌گشتم، بچه‌ها را با دو گالن بيست ليتري برمي‌داشتم و در صف طولاني نفت مي‌ايستادم. گاهي نفت گيرم مي‌آمد و گاهي هم نمي‌آمد و دست‌خالي به خانه سردم بازمي‌گشتم. كسي نبود نفت را برايم حمل كند. خودم مجبور بودم چهل ليتر نفت را در دو دستم بگيرم و به خانه بياورم. جلوي خانه ما هم چاله بزرگي كنده بودند. مي‌رفتم توي چاله و از آن‌طرف بيرون مي‌آمدم. راه هم طولاني بود و فشار زيادي به دل و كمرم مي‌آمد. هوا خيلي سرد بود و نفت هم به اندازه كافي نبود. دايي‌ام مقداري گازوئيل برايم آورد. نفت را قاطي گازوئيل مي‌كردم و در بخاري مي‌ريختم. در نتيجه كاربراتور بخاري خراب شد و گاهي آتش مي‌گرفت. من بچه‌ها را در آن سرما به حياط مي‌بردم و خودم مي‌رفتم سر وقت بخاري.


 
بیست و دوم بهمن 1357 روز پایان و آغاز دو حکومت

بیست و دوم بهمن 1357 روز پایان و آغاز دو حکومت در ایران است. پایان حکومت سلطنتی و آغاز حکومت انقلابی که با رأی مردم، جمهوری اسلامی نام گرفت. سرعت رویدادهای انقلاب در نیمه دوم سال 1357ش به گونه‌ای بود که توان هر پیش‌بینی در مورد آینده وضعیت ایران را از صاحب‌نظران سیاسی گرفته بود. روند رویدادها در این مقطع تاریخی به سرعت در حال تغییر و تحول بود.

روایت ابراهیم یزدی از سفر امام به پاریس

در عکس‌هایی که از بنیان‌گذار فقید جمهوری اسلامی در پاریس منتشر شده، کمتر فریمی را مشاهده می‌کنیم که ابراهیم یزدی در کنار او دیده نشود. این چهره تأثیرگذار روزهای نخست انقلاب. فعالیت‌های سیاسی خود را با عضویت در نهضت خداپرستان سوسیالیست کلید زد. در سال 1339 و با فعالیت مجدد جبهه ملی دوم به عضویت کمیته انتخابات این جبهه درآمد. وی برای ادامه تحصیل به آمریکا مهاجرت کرد و از سال 1340 تا سال 1344 به عنوان دبیر شورای مرکزی جبهه ملی ایران انتخاب شد.

قدرت خمینی

خواندن مقالاتی که در زمان یک واقعه منتشر می‌شوند برای آشنایی با شرایط و فضای آن روزگار بسیار سومند است. این از رایج‌ترین وسایل برای کمک به افراد شفاهی‌کار برای درک دقیق‌تر یک واقعه و پیگیری جزئیات آن به هنگام مصاحبه است. گزارشی که چند روزی پیش از پیروزی انقلاب و پس از ورود امام خمینی(ره) به میهن در نشریه نیوزویک منتشر شده پیش روی شماست. ترجمه این گزارش را بدون هیچ تغییری در متن اصلی، آورده‌ایم تا همان چیزی که در ذهن خبرنگاران خارجی از انقلاب ایران و رهبرش درک شده، دیده شود.

خاطره فاطمه طباطبایی از روزهای پیش از اتقلاب

دکتر فاطمه طباطبایی، دختر مرحوم آیت‌الله العظمی سلطانی طباطبایی و نوه آیت‌الله العظمی صدر است. قرابت وی با امام موسی صدر، شهید محمدباقر صدر و پیوندش با مرحوم سیداحمد خمینی، همچنین درک محضر امام، او را در زمره زنان فاضله دوران معاصر قرار می‌دهد. خاطرات دکتر طباطبایی تا پیش از انقلاب، اوایل سال جاری منتشر شد که برش‌هایی از آن را می‌خوانید.

از سرنوشت پدر می‌ترسید، به همان دچار شد

شرایط و علل متعددی را می‌توان در سقوط محمدرضا و پایان سلطنت پهلوی در ایران دخیل دانست. فساد خاندان پهلوی، بی‌توجهی به دین، سرکوب مردم و... از جمله مواردی هستند که از آن‌ها به عنوان دلایل سقوط شاه نامبرده می‌شود، اما یکی از مواردی که در به بن‌بست رسیدن پهلوی نقش مهمی ایفا کرد، وابستگی زیاد به خارجی‌ها مخصوصاً آمریکا و انگلیس و همچنین تزریق ثروت ملی به این دو کشور بود.

اصلاحات امینی را جدی نمی‌گرفتیم

سیدمحمدکاظم موسوی بجنوردی، یک سال پس از بازگشت از عراق در اواخر سال 1340 حزب ملل اسلامي را با مشي مبارزه مسلحانه عليه رژيم پهلوي تأسيس كرد. حزب ملل اسلامي در سالي شكل گرفت كه دولت علي اميني بر سر كار بود؛ دولتی که به دنبال ایجاد فضای باز سیاسی بود و در آن جبهه ملی توانست تجدید حیات کرده و برای خود جلسه و میتینگ برگزار و نهضت آزادی هم اعلام موجودیت کرد.

قلم‌ها از «نيروي هوايي انقلابي» بنويسند

«ما از شما سربازهاي امام زمان - سلام الله عليه - و قرآن تشكر مي‌كنيم. اگر شما تا حال تحت سلطه طاغوت بوديد، اميد است كه از اين به بعد زير سايه امام زمان - سلام الله عليه - و از سربازان ايشان محسوب شويد. ما از اوضاع ايران متاسفيم. از اوضاع دولت ايران تاكنون تاسفات زياد است. اين‌ها هر جنايتي كه داشتند در حق ما كردند. از بزرگترين جنايات اين‌كه با ارتش آنقدر بدرفتاري كردند. توده ارتش توده اسلامي بود و متوجه ومتعهد است لكن . . . ، بعضي از سراني كه در خدمت اجانب هستند، آن‌ها استفاده‌ها را بُردند

ناگفته‌های انقلاب در شهر کتاب

صادق طباطبایی با بیان ناگفته‌های انقلاب گفت: هنگام ورود امام خمینی(ره) به پاریس، دولت فرانسه به ایشان گفت که اجازه مصاحبه با رسانه‌ها را ندارد، اما با مصاحبه محرمانه‌ای که روزنامه فیگارو با ایشان انجام داد و به تبعش مصاحبه روزنامه لوموند، این طلسم شکست. به گزارش خبرنگار مهر، دهمین نشست دیداری با اهل قلم، با حضور سیدصادق طباطبایی و مخاطبانش، شنبه 8 بهمن در شهر کتاب مرکزی برگزار شد.

تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان (57-42)

نقشی که زنان در انقلاب اسلامی بر عهده داشته‌اند، جدای از باورهای دینی مردم نبوده است. تعلق خاطر به تشییع و مراجع و در رأس آنها امام خمینی(ره) از جمله ویژگی‌های قابل طرح درباره مبارزات مردم به طور عام و زنان به صورت خاص است. هر چند جدا کردن نقش زنان از مردان در انقلاب اسلامی بسیار دشوار است، با این حال در مقاطعی این نقش متمایز را می‌توان دید.

ضرورت بازنگری کتاب‌های تاریخ آموزشی

تردیدی نیست كه انقلاب شکوهمند اسلامی ایران یکی از مهم‌ترین وقایع روی داده درتاریخ معاصر ایران است اما برخی از نوجوانان و جوانان ایرانی با این رویداد مهم تاریخی به خوبی آشنا نیستند. پرسش این است: چگونه می‌توان در کتاب‌ها به این موضوع پرداخت؟ در این‌باره با موسی حقانی گفت‌وگو کرده‌ایم.

هشدار جعفریان نسبت به حذف نام هاشمی و برخی شخصیت‌ها در خاطره‌نگاری‌ها

رئیس کتابخانه مجلس با انتقاد از بسیاری خاطره‌نگاری‌های مربوط به انقلاب و جنگ گفت: با این وضعیت حدس می‌زنم کسانی که از این به بعد تاریخ جنگ را می‌نویسند، کمتر نامی از آقای هاشمی بیاورند یا در زمینه تحولات سیاسی، اسم برخی شخصیت‌ها را کمتر بیاورند.

بهترين آثار كنگره خاطره‌نويسي دفاع‌مقدس معرفي شدند

برگزيدگان نخستين كنگره ملي خاطره‌نويسي دفاع‌مقدس در 2 بخش خودنوشت و ديگر نوشت معرفي و تجليل شدند. اين خاطره‌نويسان از ميان نويسندگان برترين‌ آثار جشنواره‌هاي استاني خاطره‌نويسي دفاع مقدس انتخاب شده‌اند. آيين معرفي برگزيدگان نخستين كنگره ملي خاطره‌نويسي دفاع‌مقدس، (12 بهمن ماه) در تالار سوره حوزه هنري برگزار شد.

خاطرات رجال در کتابخانه‌های دیجیتال ـ 2

وقایع 1320، هجوم نیروهای بیگانه و اشغال کشور، همزمان احساسات متفاوتی را در مردمی که در تهران شاهد و ناظر رویدادها بودند برانگیخت. سوای اکثریت بی‌نظر و پذیرای هر چه پیش آید،گروهی شر از راه رسیده را به فال‌نیک گرفتند، کناره‌گیری و رفتن رضاشاه را با شادی استقبال کردند و برخ آن را آغاز دوران «دموکراسی و حاکمیت ملی» و احیای آرمانهای مشروطیت به شمار آوردند. از این رو، بسیاری در رهایی از استبداد خشن رضاشاهی اگر چه اغلب به زبان نیاوردند ـ خود را مدیون دخالت متفقین و اشغالگران دانستند.

تند باد حوادث( گفتگو با عیسی پژمان)

عرفان قانعي‌فرد كه پيش‌تر نيز از او كتاب‌‌هايي در خصوص تاريخ كردستان و وقايع سياسي معاصر در مناطق كردنشين ايران و عراق انتشار یافته است، اين بار گفتگو با عيسي‌پژمان مامور ويژه‌ شاه و رئيس اداره‌ هفتم ساواك را در قالب يك كتاب از سوي نشر علم، منتشر نموده است. پژمان داماد اشرف پهلوی و از عناصر نزدیک به دربار، فرزند عبدالله و متولد 1303 در سنندج از نخستین افسرانی است که با تأسیس ساواک به سرتیپ علوی کیا معرفی می شود

اختصاص 225،000 دلار برای دنبال کردن پروژه تاریخ شفاهی پرواز 93

گروه دوستان یادمان ملی پرواز شماره 93 به منظور دنبال کردن پروژه مستند سازی و تاریخ شفاهی پرواز 93 به مدیریت موسسه سرویس پارک ملی مبلغ 225000 دلار از بنیاد خیریه هاینز (Heinz Endowments) برای سه سال آینده دریافت کرده است. این مبلغ به دست اندر کاران این پروژه اجازه میدهد تا به ضبط و آرشیو کردن وقایعی که بیشترین ارتباط را با ربودن، سقوط، کشف، تحقیقات و زنده نگه داشتن یاد و خاطره پرواز شماره 93 شرکت هوایی یونایتد ایرلاینز دارند، ادامه دهند.

افشای اسپانیای زمان فرانکو از درون

خانم مارتا هرد (Martha Heard)از شهر آلباکرک (Albuquerque) ] بزگترین شهر ایالت نیومکزیکو در آمریکا [در ساعت 2 بعدازظهر روز شنبه 11 فوریه در فرهنگسرای ملی اسپانیولی زبانها در سخنرانی تحت عنوان "انقلابی درون یک جنگ داخلی" در باره پروژه طولانی مدت تاریخ شفاهی خود صحبت خواهد کرد. محور اصلی این پروژه در باره دوران جنگ داخلی اسپانیا در زمان دیکتاتوری ژنرال فرانکو و پس از آن در کالیگ (Calig)، یک شهرکوچک کشاورزی در استان کاستلون اسپانیا است.

تاريخ شفاهي جنوب شرق‌آسيا -38

او بايد جواني‌اش را در شرايطي كه بيشتر عمومي و كمتر شخصي و خصوصي هستند به نظاره بنشيند. از اين رو نشانه‌هاي احساسي محروميت به نحو بي‌شماري در سراسر دوره بچگي او قابل رويت و توضيح‌اند، چندان كه اگر نقاشي مي‌خواست اين دوره از زندگي او را ترسيم كند، رنگ آن بدون شك خاكستري بود.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 
 

      تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ