سوم اسفند 1299 برخی رخدادها این قدرت را دارند که مسیر تاریخ یک کشور را تغییر دهند واز راهی به راه دیگر بکشانند. ایران از این گونه رویدادها کم از سر نگذرانده است، اما هویت نهفته در بطن این کشور اجازه نداده است که دگرگونی های یادشده راه تازه را به بیراهه ای غیر قابل بازگشت بکشاند. هویت کم نظیری که از همسایگی دین ومملکت، اسلام و ایران و شیعه و ملیت در ضمیر کشور ایران به جا مانده، موجب گشته که رخدادهای تاریخی، نتوانند مسیر جامعه را به بیراهه بکشانند و اگر مدتی چنین شده، پس از گذشت دوره ای به مسیری روان تر بازگشته است. کودتای 1299 یکی از از این حوادث است که پس از جنگ جهانی اول، بنا بر مقتضیات پدید آمده در سیاست های برون مرزی بریتانیای کبیر در ایران رخداد و منجر به رشد گل خانه ای شخصیتی شد که به زودی توانست اهرمهای قدرت را به دست بگیرد و سیاست ایران را بر مدار بریتانیای کبیر بگرداند. آن چه برای انگلیس اهمیت داشت حفظ منافع سیاسی، که با جلوگیری از پیشرفت کمونیسم همسایۀ شمالی (اتحاد جماهیر شوروی) به دست می آمد، و حفظ منافع اقتصادی که با حاکم شدن امنیت بر چاه های نفت خوزستان تأمین می شد، بود. رضاخان نشان داد که قدرت تضمین منافع سیاسی و اقتصادی انگلیس را دارد. از این رو راه برای تسخیر تخت سلطنت قاجار برایش هموار گردید. همان طور که شهرت دارد انگلیس پیش از آن که دوست و دشمن داشته باشد، منافع دارد. برای او فرقی نمی کند که این منافع را چه کسی یا گروهی تأمین می کند؛ چه حاکمی محلی به نام شیخ خزعل باشد، و چه حاکمی مرکزی به نام رضاخان. کودتای انگلیسی 1299 رضاخان را از ناکجا آباد نظامی گری به کجا آباد سیاست انداخت؛ و او خیلی زود نشان داد که علیرغم همراهی های ظاهری یا کوتاه مدت با همسایه شمالی، نبض سیاست ایرن را موافق خواست انگلیس تنظیم می کند. سرپرسی لورن، وزیر مختار انگلیس در ایران، که شاهد نزدیک برآمدن رضاخان در ایران بود در سال 1302 شمسی با خشنودی به وزارت امور خارجه بریتانیا اعلام کرد که آن چه قرار بود با زحمت و سرمایۀ انگلیس در قرارداد 1919 میلادی عملی شود، اینک بدون زحمت و سرمایۀ ما به دست یک نظامی ایرانی در حال انجام است. سلطنت پهلوی هرچند توانست برای 57 سال منافع جهان غرب را در ایران تأمین کند اما انقلاب اسلامی نشان داد که جامعه ایرانی سرنوشت دین و کشور خود را پس از مدتی از بیراهه به راهی هموارتر بازگردانده است. هدایت الله بهبودی زیتون سرخ (۶۱) خاطراتناهیدیوسفیان گفت و گو و تدوین: سیدقاسمیاحسینی انــتــشـاراتسـورهمــهــر(وابسـتهبـهحـوزههنـری) دفتـرادبیات و هنر مقـــاومت نقل و چاپ نوشتهها منوط به اجازه رسمی از ناشر است. من از مكانيک عملي سر درنميآوردم. محمد گفت: «به پيكان رسيدگي ميكني؟»ـ يعني چه؟ـ آب در آن ميريزي؟ـ آب؟ مگر پيكان آب ميخواهد؟ـ روغن چه؟ـ روغن؟ نه. مگر روغن لازم دارد؟ـ روغنترمز چه؟ـ نه. من از اينها سر در نميآورم. اما بنزين ميريزم. مرتب كوپن آزاد ميخرم. محمد خنديد. مقداري با ماشين ور رفت و گفت: «شانس آوردي اين ماشين كار ميكند!»ـ چرا؟ـ نه آب دارد، نه روغن. روغنش كثيف است. روغنترمز هم خيلي كم دارد. ماشين هم دِرك ميزند و خوب كار نميكند.محمد پيكان سفيدي داشت. آن را به من داد و ماشين خودم را برد به شاهرود تا تعمير و سرويس كند. گفت: «من در تعجبم كه چطوري تو با اين ماشين كار ميكردي و سوارش ميشدي.»محمد كه رفت شاهرود، روزبه و لاله خيلي بهانهاش را گرفتند. يك بار سوار دوچرخههايشان شدند و تعدادي قاشق و چنگال هم در سبد جلوي دوچرخه گذاشتند و ميخواستند بروند بازي. گفتم: «كجا؟»ـ خانه محمداينا!ـ عمو محمد شاهرود است.ـ ميرويم آنجا. آنجا خيلي خوب است!در اين فاصله من چند خواستگار پيدا كردم! يكي از آنها فرمانده يكي از پادگانهاي ارتش در تهران بود. سرهنگ بود.يکي، دو بار هم همديگر را ديديم و با هم صحبت کرديم. مرد مؤدب و مؤمني بود. چند نفر ديگر هم بودند كه پيشنهادهايي به من د! ادند . اوايل اصلاً به فكر ازدواج مجدد نبودم. داغ علي آنقدر روي دلم سنگيني ميكرد كه حتي به اين مسائل، فكر هم نميكردم. امادو، سه سال بعد كه با واقعيت زندگي روبهرو شدم ديدم به تنهايي از پس اداره زندگي برنميآيم و به هر حال بايد همگام و شريكي داشته باشم. از طرفي به كسي نميتوانستم اعتماد كنم. دختر داشتم. بايد با كسي ازدواج ميكردم كه اگر دخترم را تنها در خانه ميگذاشتم، خيالم راحت ميبود. مدتها همين فكر و خيال مرا به خود مشغول كرده بود.زمستان سرد و سخت سال 1361 گذشت و نوروز سال 1362 از راه رسيد. بچهها سخت بهانه محمد را ميگرفتند. نوروز آن سال به شاهرود رفتم. محمد آمد و ما را برد شاهرود.در شاهرود سر مزار علي رفتم... آن سال به من و بچهها خيلي خوش گذاشت. شاهپور و محمد خيلي به ما لطف كردند و سنگ تمام گذاشتند. از وقتي كه علي رفت، برادر بزرگش، شاهپور، مراقب ما بود. براي روزبه و لاله مرتب شيكترين لباسها را ميخريد. |
| | | همایش بین المللی کالبدشکافی سیاست انگلیسیها در ایران (2012-1800م) مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران با تکیه بر اسناد نویافته و تحقیقات میدانی قصد برگزاری همایش بینالمللی با موضوع کالبد شکافی سیاست انگلیسیها در ایران در فاصله سالهای 1800 تا 2012 م را دارد. مهلت ارسال چکیده مقالات تا 15 خرداد و مقالات تا بیستم شهریور 1391است. زمان برگزاری :به مدت دو روز درآبان ماه 1391. | | تاريخنگاري محلي شعبهای از تاريخنگاری معاصر است مرتضی نورایی در نشست تخصصی كتاب ماه تاریخ و جغرافیا گفت: سنت تاریخنگاری محلی به دو دسته تاریخنگاری سنت قدیم و سنت جدید تقسیم میشود. تاریخنگاری محلی شعبهای از تاریخنگاری معاصر است و به این دلیل اهمیت دارد كه هم در عرض و هم در طول با مورخ پیش میرود. | | گفتوگو با نویسنده «شیخ شریف» ادبیات پایداری شرح حال مقاومت و ایستادگی قومی، گروهی، قبیلهای یا ملتی در برابر ظلم و جور و فساد است. این ادبیات با این مفهوم از زمان پیدایی بشر تاکنون وجود داشته و خواهد داشت. این ادبیات وقتی با آموزههاو فرهنگ دینی در هم میآمیزد و حماسه و عرفان به هم پیوند میخورند نوعی ادبیات پایداری با رنگ و بوی عرفانی پدید میآید... | | نبرد سمیرم تفرقه، رقابت و رويارويى يکى از ويژگىهاى اصلى نظام ايلى است؛ نظامى که به دلايل مختلف دورهايى طولانى، نظام حاکم بر ايران بوده است و از ميان برداشتن اين نظام و عوارض نامطلوبش از زمان شروع ميل به اصلاح و تجدد در سدههاى اخير، خواست به يکى از مهمترين انگيزههاى جنبشهای نوخواهى در ايران معاصر بدل شد. | | نقش مشهد در انقلاب اسلامی دومین شماره ویژهنامه «نقش مشهد در انقلاب اسلامی» هم زمان با سی و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در بیست و دوم بهمن ماه 1390منتشر و در اختیار علاقمندان به مباحث انقلاب قرار گرفت. این ویژهنامه با تلاش انجمن علمی گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد، سازمان فرهنگی و تفریحی فرهنگ سرای بهشت، حوزه هنری خراسان رضوی، و خانه تاریخ مشهد منتشر شده است. | | گفتوگو با فرزانه بهزادی- مجله دانستنیها این چندمین بار بود که قرار بود همدیگر را ببینیم و درباره خاطرات قدیم و روزگار عمر از دست رفته گپی بزنیم. خاطراتی که مثل حال و هوای این روزهای تهران تو غبارها و مه گم شد همانطور که ما تهران را در چند روز اخیر توی دود و دم گم کردهایم. نفسزنان مثل همیشه با تأخیر رسید اما رسید. عذری خواست و پس از خوش و بش با بچههای تحریریه روی صندلی راحتی یله داد و لحظهای بعد چای خوشرنگ توی فنجون روبهروش گذاشته شد. | | گفتوگو با استاد علی نصیریان خبر کوتاه و خوش بود. استاد علی نصیریان با نمایش «بازیگر و زنش» روی صحنه تئاتر فرهنگسرای نیاوران. دیدن یکی از اسطورههای بازیگری ما روی صحنه همیشه جذاب است مخصوصاً حالا که بعد از چندین سال روی صحنه آمده و نمایشنامههایی را بازی میکند که شاید یکی از آنها به نوعی حدیث نفس هم باشد. نمایش «بازیگر و زنش» البته استاد آن، آن را نه حدیث نفس که برگرفته از تجربیات شخصیاش میداند. | | برداشت نادرست از تاریخ شفاهی بومیان به گفته استادان دانشگاه بریتیش کلمبیا، تاریخ شفاهی بومیان که در 1997 از سوی دیوان عالی کانادا به عنوان گواه قانونی به رسمیت شناخته شد، اغلب اوقات در نظام قضایی کانادا یک سند درجه دو یا حتی غیرقانونی شناخته میشود. قرار است روز چهارشنبه 8 فوریه نشستی با عنوان «تاریخ شفاهی بومیان در دادگاه: فراتر از یک گواه» در این دانشگاه برگزار گردد. دست اندرکاران این نشست امیدوارند در این بحث عدم اطلاع و جبههگیری ریشهدار نسبت به فرهنگ بومیان مورد بررسی قرار گیرد. | | موزه ایلینویز غربی روایت کهنه سربازان جنگ های منطقه ای را در معرض دید عموم می گذارد مکامب Macomb، ایلینویز- موزه ایلینویز غربی آخر این هفته نمایشگاه تاریخ شفاهی جدیدی را برای قدر دانی از کهنه سربازان جنگ های منطقه ای افتتاح می کند که با نمایشگاه "جبهه داخلی: زندگی در طی جنگ های داخلی" که امروز آغاز به کار کرد، همزمان خواهد بود. در این نمایشگاه که روز یکشنبه آغاز به کار می کند، چندین مصاحبه با کهنه سربازان جنگ های جهانی دوم و جنگ ویتنام در دسترس بازدید کنندگان قرار می گیرد که در آن به بیان تجربیات شخصی خود از جنگ پرداخته اند. | | مشارکت محصلین در پروژه ملی تاریخ شفاهی منطقه ای استوری کورپس *StoryCorps در سه شهر همپتون رودز(Hampton Roads) مصاحبه ها را انجام داده است. وقتی معلم به کلاس مدرسه ابتدایی تی. سی. واکر (T.C. Walker) در گلوچستر(Gloucester)وارد شد چشم های هراسناک و دریده هارلی پاتریک (Harlee Patrick) هشت ساله توجه اش را جلب کرد. | | چشم اندازی دلچسب ساراتوگا اسپرینگزSARATOGA SPRINGS، نیویورک - چارلز پي ايوانز Charles P. Evans درست يک روز قبل از شروع عمليات بر ضد نازی ها در خاک فرانسه به دستور آيزنهاور (D-Day) بر فراز شهر نورماندي Normandy پرواز کرده است و شاهد يکي از 30 بمباران دلخراش جنگ جهاني دوم در آن شهر بود. اين کهنه سرباز 94 ساله ساکن شهر ويلتون است و خاطرات خود را از جنگ در يکي از مصاحبه هاي پروژه تاريخ شفاهي کهنه سربازان بازگو کرد. اين مصاحبه در موزه نظامي نيويورک در خيابان ليک Lake انجام شد. | | وقتی جنی به خانه بر می گردد يک گالري عکس شامل تصاويري که به تازگي از پروژه تاريخ شفاهي کهنه سربازان کاروليناي شمالي به دست آمده با نام وقتي جني Janey به خانه برمي گردد: تصاویر زنان رزمنده در مرکز مطالعات اسناد (CDS: Center for Documentary Studies) دانشگاه دیوکDuke برپا می شود. | | تاریخ شفاهی جنوب شرقآسیا ـ40 «وانگ فوك» یكی از این معدود افراد خوشبخت بود كه ما در اختیار داشتیم.و در مرتبه بعد داستان مردی كاسب و كامیاب در ثروت و towkay بود. حكایت از ژندهپوشی به مكنترسیده كه اساساً روایتی از فرآیند انباشت سرمایه و بیانگر طرز شكلگیری و پیشرفت او از كشاورزی و كشت و كار یا استخراج معدن قلع و پس از آن تجارت و سرانجام بانكداری است. | | وقتي براي ما مينويسيد... وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد. اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم. خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد! به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد. دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
| | |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر