به گروه اینترنتی جذاب و پر از اطلاعات و کتابهای جالب کتابهای رایگان فارسی خوش آمدید. از آرشیو ما در پایین صفحه نیز دیدن کنید

۱۳۸۷ مرداد ۲, چهارشنبه

{کتابهای رایگان فارسی} آيا احترام به عقيده ي ديگران عاقلانه است؟

آيا احترام به عقيده ي ديگران عاقلانه است؟                                                                                            

"انسان ها نه آنقدر خوب هستند و نه آنقدر بد‚كه آرا و نظرياتشان هست."                                    

 جيمز مكينتاش

 

احترام به عقيده ي عامه  حربه اي است كه اكثريت فكري در مقابل اقليت كه نوع ديگري مي انديشند به كار مي برند تا مانع ابراز عقيده ي آنان شوند. اين امر مختص گروههاي قدرتمند حكومتي / ديني نيست ‚ حتي هنگام بحث در خانواده  يا محفل دوستان نيزاين جمله مرتبا تكرار مي شود كه" به عقيده ي ديگران احترام بگذار" . اين موضوع تنها در جامعه ي ايراني شايع نيست‚در ديگر كشور هاي دنيا –از جمله جوامع غربي-نيز دگر انديشان با چنين مشكلي مواجه هستند (ماجراي راسل در امريكا را به ياد مي آوريد)كه فشار از طرف دولت نيست بلكه از طرف افكار عمومي جامعه است كه باعث خود سانسوري دگر انديش مي شود.

ولتر ميگويد "مهملاتي هستند كه به ناچار بايد محترم شمرد زيرا در رابطه اي تنگاتنگ باعقيده ي مردم هستند." (البته زندگي او نقيضي بر اين سخنش است!) پس مي بينيم خود سانسوري در تمام جوامع موجود هست اما شدت آن درجاتي دارد.و در جامعه ي سنتي و عقب مانده ي ما‚به شدت دچار اين امر هستند.                         . 

 

       اما آيا احترام به عقيده ي عامه ي مردم (يا حتي روشنفكران)عاقلانه و مفيد است؟ در جامعه ي احمق ها ‚احترام به عقيده ي آنان يعني  به زندگي احمقانه عادت كردن ‚احمق شدن. در يك قبيله ي آدم خوار  احترام به عقيده ي عامه مساوي است با خورده شدن يا خوردن-قتل نفس! احترام به عقيده ي يك روشنفكر يعني"تو روشنفكر هستي و از من بيشتر كتاب خوانده اي ‚پس عقايد توحسابي است و من جرئت مخالفت با آن را ندارم" ( انقلاب 57 كه يادتان نرفته ؟!)                                                                                

     تصور كنيم اگر دگر انديشان به عقيده ي عامه ي مردم احترام مي گذاشتند و روشنفكران و آزاد انديشان به خودسانسوري مي پرداختند چه  پيش مي آمد: احتمالا هنوز خداي رعد و برق ‚خداي باران ‚خداي سيل و ديگر خدايان بر ما حكومت ميكردند‚احتمالا هنوز زمين مركز جهان بود و ما با الاغ اين زمين مسطح را سياحت مي كرديم. چرا راه دور برويم ...30 سال پيش كه از يادمان محو نخواهد شد؟! روشنفكران با جملات دهن پر كني چون "هر چه توده هاي عظيم انقلابي بخواهند ‚ما نيز همان خواهيم" و يا" دست خدا با ملت است"  ,وظيفه ي خود را   فراموش كرده و مجيز گوي مشتي آخوند و تاييد كننده ي اعمال مردم بي خبر شدند.آنها اين سخن" استاندال"را فراموش كردند كه : "انساني كه صادقانه آنچه را مي انديشد بيان كند ‚به اجتماع خود خدمت كرده است"              

(يك نكته: البته در روابط بين دو فرد كه هر دو قدرت يكساني دارند صحبت از" احترام به عقيده ي ديگري" هست اما در عمل نشاني از آن نمي بينيم.مي گويند"البته عقيده ي شما محترم است ولي..."و نكته ي جالب همين"ولي" است! : يعني عقيده ي شما اشتباه است‚مشكل دارد و... .)                                                                       

 

باز گرديم به جمله ي جيمز مكينتاش. انسان ها را بايد از عقايدشان جدا كرد.مي توان اسلام را زير سوال برد اما با مسلمانان دوست بود.من عقايد پدر و مادرم را قبول ندارم اما آنان را بسيار دوست دارم.رسيدن به اين طرز فكر به آگاهي نياز دارد.آگاهي از اينكه انسان ها با هم فرق دارند.زيرا در شرايط خاص تربيت مي شوند. يك مسلمان ‚ تحت شرايط و تربيت خاص جامعه و والدين خود ‚مسلمان شده است ـ-مسلمان به دنيا آمده است.كسي كه در قم و در يك خانواده ي مذهبي بزرگ شده است‚از هوش متوسطي برخوردار است و از كتاب هاي روشنگر و اينترنت خبري ندارد ‚چگونه ميتواند حتي فكر كند كه عقيده اي مخالف عقيده ي ديني او وجود دارد. ما نميتوانيم به او خرده بگيريم .ما نمي توانيم از او متنفر باشيم(در حالي كه ميتوانيم از عقيده اش  نفرت داشته باشيم.) اگر ما تحت آن شرايط رشد مي كرديم دست كمي از او نداشتيم. با نادانان بايد با دلسوزي برخورد كرد و البته جلوي عقايد آنان ايستاد. همه ي عقايد غير محترمند مگر اينكه خلاف آن ثابت شود! مقاله رابا جملاتي از"جان استين بك"  دركتاب "شرق بهشت"درباره ي آزادي ذهن و   دشمنان آن (كه خود سانسوري يكي از آنهاست) به پايان ميبرم:  "نوع بشر تنها نوع آفريننده است و تنها يك وسيله ي آفرينندگي دارد: ذهن فردي و روح انساني. هيچ چيز و هيچ گاه به دست دو انسان خلق نشده است. تا اينجا تشريك مساعي نقشي ندارد...هنگامي كه معجزه ي آفرينندگي رخ مي دهد‚جمع مي تواند آن را بر پا دارد و توسعه دهد‚اما جمع هيچ گاه چيزي را اختراع نمي كند.ارزشمندي تنها در ذهن فردي انسان نهفته است....ذهن آزاد و جستجوگر انسان فردي‚ارزشمندترين چيز در دنياست. من براي اين مي جنگم : آزادي ذهن‚كه بي هيچ جهت از پيش تعيين شده اي و هر جهتي كه بخواهد بگيرد. و با هر انديشه‚ مذهب يا حكومتي كه فرد را محدود يا نابود كند بايد بجنگم. من همينم و براي اين زنده ام : مي توانم بفهمم چرا نظامي كه بر پايه ي يك الگو بنا مي شود‚ بايد تلاش كند تا آزادي ذهن را به نابودي بكشاند...من از چنين نظامي نفرت دارم و عليه آن خواهم جنگيد تا آن چيزي كه ما را از حيوانات غير خلاق متمايز ميكند ‚حفظ كنم. اگر شكوه و عظمت را بتوان كشت‚از بين رفته ايم "                                       

 

كاوه آزادي

از ايران در زنجير

"طغيان يك عاصي وبلاگ"



--~--~---------~--~----~------------~-------~--~----~
اين نامه به دنبال عضو يت شمادرگروه كتابهاي رايگان فارسي برايتان ارسال شده است.
 آدرس براي ارسال نامه:

persiskiknigi@googlegroups.com

براي قطع اشتراك :
 persiskiknigi-unsubscribe@googlegroups.com
توجه:
بعضي از نامه هاي گروه ممكن است به قسمت
spam
در
اي ميل شما (بطور اشتباه)وارد شوند
لطفا روزانه قسمت
spam
را هم چك كنيد
وگزينه هاي مذكور را مطالعه كرده ودكمه
not spam
را فشار دهيد

For more options, visit this group at http://groups.google.com/group/persiskiknigi?hl=en

برای کمک به تداوم کار ما نامه های گروه را براي دوستان كتابخوان خود بفرستید
(forward)
واز آنها بخواهید که در گروه عضو شوند.

آدرس وبلاگ:
http://persianbooks2.blogspot.com
آدرس خبر خوان وبلاگ:
http://persianbooks2.blogspot.com/feeds/posts/default
آدرس خبرخوان مطالب جالب ديگر تارنماها:
http://www.google.com/reader/shared/05346929471109762493
براي عضويت در گروه ما مي توانيد به اين آدرس نامه دهيد:
persiskiknigi-subscribe@googlegroups.com
-~----------~----~----~----~------~----~------~--~---

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ