با سلام بر دوستان
چند دوره اي بود كه از كتب ارائه شده در اين مجموعه استفاده كردم و خيلي دوستار جمع متفاوت اين گروه بودم. از انتشار كتب مختلف با جهان بيني هاي مختلف مي شد اين اختلاف رو فهميد. هر كسي سعي داشت افكار خودش را به نوعي انتشار دهد. البته در اين ميان كساني هم بودند به دور از سياست بازي هاي اين مدلي در فكر انتشار كتب بودن كه دوستاران زيادي هم داشت. قاعده بازي بنده نيز عدم صحبت در اين گروه بود تا اين كه اين نامه به دست من رسيد.
"بعضي از دوستان اصرار زيادي برگفتمان انديشه ي شريعتي دارند ولي به نظر من تاريخ مصرف انديشه ي شريعتي گذشته است"
نقدي بر مطلب داشتم و خواستار انتشار اين نقد هستم. اين متن داراي تناقضات زيادي است كه سعي در نماياندن آنها دارم و در رد يا تاييد آن نخواهم كوشيد.
ايشان انقلاب را ثمره و ميوه افكار شريعتي مي داند و با توجه به عملكرد دولت ( به قول خودشان ثمره) درخت و افكار را رد مي كند. تقريبا استدلال خوبي است ولي همه مي دانند كه انقلاب به شدت با افكار شريعتي منافات داشت در واقع براي شروع انقلاب سعي در تئوريزه كردن آن داشت ولي اختلاف نظر شريعتي با گروه هاي ديگري كه در اين انقلاب شريك و سهيم بودند باعث شد كه شريعتي بعد از انقلاب به شدت مترود باشد. ايشان حتما مي دانند كه اتصال گروه فرقان به افكار شريعتي باعث شد شريعتي و افكارش در 11 سال اول انقلاب به شدت مترود باشند. پس انقلاب در لحظات حساس تشكيل كه نياز به انسجام فكري داشت شريعتي و افكارش كاملا دور از انقلاب بود. در ثاني انقلاب تفكرات انقلابي اش را با شريعتي تئوريزه كرد ولي اجرا و پايه هاي حكومتي انقلاب مطمئنا با افكار آقايان خميني، منتظري، مطهري، بهشتي، ... بسته شده است. پس از اين تشكيل افكار قواي اجرايي و شرايط نيز بايد دخيل شود.
ايشان با حمله به اسلام با اين جمله:" با يك اصرار ارتجاعي ارمان خودش را شهري در عربستان نيمه وحشي بدوي 1400 سال پيش قرار داده است. ومفتخر به ارتجاعي ترين انقلاب دنياست."
در ادامه صحبتهاي خودشان براي رد افكار شريعتي از نظر يكي از نظريه پردازان اسلام، مطهري، استفاده مي كنند؟!!! كه در اين اظهار نظر افكار شريعتي مشابه افكار "سوسياليسم و كمونيسم و ماترياليسم تاريخی و اگزيستانسياليسم و جامعه سوسياليست " معرفي مي شود. اگر افكار شريعتي اين گونه هست كه بايد از نظر شما كه در پي افكار دمكراتيك هستيد بيشتر از افكار مطهري پذيرفته باشد؟!
در آخر اين درام ايشان به شدت با شريعتي سر جنگ دارد و بدون دليل نسبت هاي ناروايي به ايشان مي دهد به اين شرح:" در پايان انديشه ي شريعتي انديشه اي مخالف ازادي و خرد ستيز است او مردم را چيزي جز راس ها (گاو و الاغ) نميداند و اينگونه شعور را در گروهي خاص از جامعه اختصاصي ميداند (اخوند) كه حق هر گونه دخالت در جامعه را دارند يعني چيزي كه امروز شاهد هستيم ."
در حالي كه افراد باوجدان و داراي اطلاعات تاريخي مي داند و اذعان دارد كه شريعتي را سر جنگ با طبقه سازي براي آخوند و جدا كردن آنها از گروه آدم هاي عادي دانست. چون حداقل خيلي خودموني بگم خودش غير آخوندي بود كه در اين نوع مسائل سرك مي كشيد.
من فكر مي كردن كه ايشان در ميان درگيري شريعتي و مطهري چرا نزديكتر خود را به مطهري احساس مي كنند كه در آخرين جمله حرف خودش را زده و عقيده خودش را فرياد كرده كه "هرانديشه اي كه امروز دين را به سياست بچسباند حركت رو به عقبي است." و اين جاست كه مي فهمم كساني كه مي توانند دين را ميان مردم برده و از آن استفاده كنند چقدر مغضوب دين ستيزان هستند.
بعضي از دوستان اصرار زيادي برگفتمان انديشه ي شريعتي دارند ولي به نظر من تاريخ مصرف انديشه ي شريعتي گذشته است به قول خود شريعتي كه او هم از قول ديگري ميگفت هر درختي را بايد از ميوه اش شناخت. ميوه ي شريعتي هم نظام كنوني است كه در ايران در حال حاكميت است نظامي كه ازادي را در هر شكل ممكن خود در جامعه از بين برده از لحاظ اجتماعي ،سياسي و فرهنگي و به جاي اين ازادي از دست رفته عدالت كه نه تبعيضي اشكار در جامعه بوجود اورده است.. وبا يك اصرار ارتجاعي ارمان خودش را شهري در عربستان نيمه وحشي بدوي 1400 سال پيش قرار داده است. ومفتخر به ارتجاعي ترين انقلاب دنياست. ما در روزگار امروز به دنبال افكاري باشيم كه ازادي و وفضاي دمكراتيكي در نهادهاي اجتماعي و سياسي بوجود بياورد نه افكار شريعتي كه حتي خيلي از روحانيون معتدل هم ان را قبول ندارند.
چند اظهار نظر در مورد شريعتي از زبان مطهري در مورد اسلام شناسي ( كتاب مطهري و روشنفكران):
اولا به نظر من اين جزوه چيزی كه نيست اسلام شناسی است، حداكثر ايناست
كه بگوئيم اسلام سرايی يا اسلام شاعری است، يعنی اسلام موضوع و سوژه يكنوع
شعر و تخيل ولی به صورت نثر شده است و البته زيبا هم سروده شده است و
بيشتر از سوسياليسم و كمونيسم و ماترياليسم تاريخی و اگزيستانسياليسم
مايه گرفته است تا اسلام .
فرق است ميان شناختن چيزی و سوژه قرار گرفتنوی و سروده شدن آن
اسلام شناسی نيز غير از اسلام سرايی است . آنچه در اين جزوه آمده اين
است كه اسلام سوژه قرار گرفته برای يك سلسله تخيلات و حداكثر انديشههای ديگر .
چون اظهار نظرها از
فلسفه توحيد ناشی نشده است طبعا از جاهای ديگر گدايی شده و يك نظام
ناهماهنگی را به وجود آورده است ، يعنی جهانبينی توحيدی با فلسفه تاريخ
ماترياليستی و انسان اگزيستانسياليستی و جامعه سوسياليستی .
در پايان انديشه ي شريعتي انديشه اي مخالف ازادي و خرد ستيز است او مردم را چيزي جز راس ها (گاو و الاغ) نميداند و اينگونه شعور را در گروهي خاص از جامعه اختصاصي ميداند (اخوند) كه حق هر گونه دخالت در جامعه را دارند يعني چيزي كه امروز شاهد هستيم .
هرانديشه اي كه امروز دين را به سياست بچسباند حركت رو به عقبي است.
Send instant messages to your online friends http://uk.messenger.yahoo.com
--~--~---------~--~----~------------~-------~--~----~
اين نامه به دنبال عضو يت شمادرگروه كتابهاي رايگان فارسي برايتان ارسال شده است.
آدرس براي ارسال نامه:
persiskiknigi@googlegroups.com
براي قطع اشتراك :
persiskiknigi-unsubscribe@googlegroups.com
توجه:
بعضي از نامه هاي گروه ممكن است به قسمت
spam
در
اي ميل شما (بطور اشتباه)وارد شوند
لطفا روزانه قسمت
spam
را هم چك كنيد
وگزينه هاي مذكور را مطالعه كرده ودكمه
not spam
را فشار دهيد
For more options, visit this group at http://groups.google.com/group/persiskiknigi?hl=en
برای کمک به تداوم کار ما نامه های گروه را براي دوستان كتابخوان خود بفرستید
(forward)
واز آنها بخواهید که در گروه عضو شوند.
آدرس وبلاگ:
http://persianbooks2.blogspot.com
آدرس خبر خوان وبلاگ:
http://persianbooks2.blogspot.com/feeds/posts/default
آدرس خبرخوان مطالب جالب ديگر تارنماها:
http://www.google.com/reader/shared/05346929471109762493
براي عضويت در گروه ما مي توانيد به اين آدرس نامه دهيد:
persiskiknigi-subscribe@googlegroups.com
-~----------~----~----~----~------~----~------~--~---
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر