سال 91، آغازی دیگر این شماره را در حالی پیش روی دارید که هنوز عطر سفره هفت سین را در مشام داریم و هوای نوروز را در سر. سال نو را به همه همکاران و خوانندگان ارجمندمان فرخنده باد میگوییم و سالی آکنده از شادی و پیروزی آرزو میکنیم. نوروز نه تنها یک عید، که یک میراث تاریخی و از ستونهای جاودانگی فرهنگ ایران زمین است. امید آنکه همه ما و همه نسلهای آینده این میراث گرانمایه را به خوبی پاس بدارند و به فرزندان خود بسپارند. از شماره آینده مختصر تغییراتی در قالب هفته نامه خواهیم داشت که در ستون یادداشت و پاورقی خواهید دید. این تغییرات به ناگزیر از یک سو برای ایجاد فضای کافی برای عزیزانی است که در ستون یادداشت گاه برای درج متنشان با ضیق فضا مواجه بوده و مجبور به حذف به بخشهایی از آن بودیم، و از سوی دیگر برای ایجاد فضای کافی برای درج پاروقی با امکان ایجاد برش مناسب در پایان متن صورت میگیرد. بخش یادداشت با نامی دیگر به ستون مقالات انتقال خواهد یافت و در بخش پاورقی اثری تازه پیش رویتان قرار خواهد گرفت. در این شماره خاطرات ناهید یوسفیان به پایان رسیده و از شماره آینده با خاطرات دیگری در خدمتتان خواهیم بود. بنا داریم در پاورقی های آینده از آثار منتشر نشده و یا بخشهایی برگزیده از آثار در دست انتشار و یا تازه منتشرشده بهره بگیریم تا تازگی بیشتری در این بخش دیده شود. از همه عزیزان دعوت می کنیم آثار پیشنهادی خود را برای این بخش برای ما ارسال دارند. امید، سرسبزی و شادمانی پیش رویتان باد.
محمد کریمی زیتون سرخ (۶۵) خاطراتناهیدیوسفیان گفت و گو و تدوین: سیدقاسمیاحسینی انــتــشـاراتسـورهمــهــر(وابسـتهبـهحـوزههنـری) دفتـرادبیات و هنر مقـــاومت نقل و چاپ نوشتهها منوط به اجازه رسمی از ناشر است. فصل نوزدهم همان سال 1363 خودم را از تهران به شاهرود منتقل كردم. محل زندگي محمد و خانوادهاش در اين شهر بود. در تابستان اين سال دچار ناراحتي شديد روحي شدم. يك روز رخت ميشستم كه ناگهان احساس كردم دارم گُر ميگيرم! به محمد گفتم: «دارم خفه ميشوم.» چند ساعت بعد آرام گرفتم. اين آغاز ناراحتي روحيام بود. نزد روانپزشك رفتم. گفت: «دو راه داري يا با خودت و ناراحتي روانيات مبارزه كني و يا تا آخر عمرت قرص بخوري.»من راهحل اول را انتخاب كردم و ماهها با خودم و حالتهاي عجيب و غريب روحي و روانيام جنگيدم. در اين راه كتاب آيين زندگي تأليف ديل كارنگي، خيلي به كارم آمد و كمكم كرد تا به زندگي عاديام بازگردم.در شاهرود به دبيرستان رفتم و شروع به درس دادن كردم. محمد هنوز كار درستي نداشت. پولي را که از شركت صنايع فولاد خوزستان گرفته بودم به محمد دادم. خودش هم ماشينش را فروخت و كارگاه جوراببافي در شاهرود راه انداخت. محمد و مادرش همان سال به مكه هم مشرف شدند و محمد شد حاج محمد!از مهرماه سال 1363 كه به شاهرود رفتم شروع به همكاري با دانشگاه آزاد اسلامي شاهرود كردم و در اين دانشگاه دروسي چون مكانيك، الكترومغناطيس و ترموديناميك تدريس کردم. در دانشگاه دولتي هم درس دادم. تدريس در دبيرستان هم بود. به طور متوسط هفتهاي هفتاد ساعت در دبيرستان و دانشگاه درس ميدادم.برخي اوقات ناراحتي روحيام بر اثر كار شديد عود ميكرد. يك بار سر نماز، در حال ركوع ضربان قلبم شديد شد. حس كردم درونم تهي است. مرگ را به چشم خود ديدم. همانجا گفتم: «خدايا! روزبه و لاله هنوز كوچكاند، مرا نبر!» و نبُرد و زنده نگاه داشت. روزبه و لاله بزرگ شدند و به مدرسه رفتند. ضريب هوشي روزبه صد و چهل و پنج است. دبستان و دبيرستان را تمام كردند. روزبه در سال 1376 به دانشگاه شريف واقفي تهران رفت و در رشته الكترونيك شروع به تحصيل کرد. رتبه او در كنكور سراسري هفت بود! سال 1380 ليسانس گرفت و براي اخذ فوقليسانس راهي كشور دانمارك شد و فوقليسانسش را در دانشگاه «آلبورگ» دانمارك گرفت. تزش را با نمره بيست و يك تشويقنامه تمام كرد. در سال 1384 براي اخذ P.H.D و دكترا در رشته برق به هلند رفت و هماكنون ـ پاييز 1385 ـ در حال گذراندن دكترا است. او در كنفراسهاي علمي در قبرس، سوئد، سوئيس، اسپانيا، آلمان و هلند شركت كرده و مقاله علمي ارائه داده است.لاله هم در سال 1378 با رتبه پنج در كنكور سراسري قبول شد و در رشته دندانپزشكي در دانشگاه علوم پزشكي تهران درس خواند و در سال 1385 فارغالتحصيل شد. اكنون در آستانه ازدواج است.حاصل ازدواج من و محمد دختري است به نام ژاله كه در سال 1369 متولد شده و اكنون در رشته رياضيفيزيك در دبيرستان درس ميخواند.خودم از سال 1363 همكاري با دانشگاه را شروع كردم و از سال 1369 تا کنون عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد شاهرود هستم. براي آموزشکده فني و حرفهاي دخترانه شاهرود چندين دستگاه آزمايش فيزيك و مكانيك ساختهام. روزنامههاي تهران چند گزارش از ساخت اين دستگاهها منتشر كردهاند. علاوه بر اين چند سالي است به نجوم علاقهمند شدهام و جمعي را در شاهرود گرد هم آوردهام و مشغول مطالعات نجومي هستيم. گاهي در راديو شاهرود درباره نجوم سخنراني ميكنم.اكنون و در سن پنجاه و چهار پنج سالگي تنها يك آرزوي بزرگ ديگر از خدا دارم و آن اين است كه توفيقي به من عنايت كند تا بتوانم در رشته فيزيك بنيادي به تحصيل ادامه دهم.در سال 1364 با کمک دکتر ارضي بار ديگر به عالم تحقيق و پژوهش بازگشتم و شروع به ادامه تحقيقات در زمينه پاياننامه فوقليسانسم کردم. حدود يک سال با شور و هيجان کار و پژوهش کردم. هفتهاي دو روز از شاهرود به تهران ميرفتم و زير نظر دکتر ارضي تحقيق مي کردم. دکتر ارضي خيلي از کارم راضي بود. نتيجه تحقيقاتم را طي دو شماره در فصلنامه علمي دانشگاه تهران، که از معتبرترين مجلات علمي و پژوهشي و دانشگاهي ايران به شمار ميرود منتشر کردم. مقالهها را به آموزش و پرورش شاهرود دادم، اما آنها گفتند: «اين کارها به درد ما نميخورد.»پس از دوندگيهاي بسيار و مکاتبات اداري لطف کردند و به من «نيم» نمره دادند. چنان سرخورده شدم که از آن پس براي هميشه دور کارهاي پژوهشي دانشگاهي را خط کشيدم و آن را کنار گذاشتم. ما هفت خواهر هستيم. همانطور که قبلاً هم يادآور شدم. پوران خواهرم بزرگم در تهران پرستاري خواند. در سال 1356 به آمريکا مهاجرت کرد و ساکن آنجا شد. تحصيلاتش را ادامه داد و الان متخصص بيهوشي است. آذر (مينا) هم پرستاري خواند. ناديا مهندس مکانيک از دانشگاه علم و صنعت تهران است. هرمين دوازده ساله بود که در سال 1356 با پوران راهي آمريکا شد. در آنجا پزشکي خواند و با يک آمريکايي ازدواج کرد و صاحب دو فرزند از او شد، اما بعدها از آن مرد آمريکايي طلاق گرفت و با يک پزشک فوق متخصص غدد که ايراني است، ازدواج کرد. رويا مهندسي شيمي از دانشگاه تهران را گرفت و گلبهار، مهندس فيزيک است. همگي ازدواج کردهاند و زندگي خوب و خوشي دارند. از ميان آنها فقط من در ايران و شهر شاهرود هستم. روزگارم بد نيست. همه چيزم را مديون كرم و لطف خداوند هستم. خداي من، خداي كريم و مهرباني است. حتي مهربانتر از يك مادر! پايان ـ پاييز 1385 | | | | روایت ادبی تاریخ جنگ بخش وسیعی از خوانندگان کتاب های مرتبط با موضوع دفاع مقدس، با آثار منتشر شده از سوی دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری آشنا هستند. این دفتر علاوه بر تولید کتاب های مختلف با موضوع دفاع مقدس، برنامه های جانبی متنوعی هم دارد که یکی از آنها، تبادل تجربه با نویسندگان ادبیات پایداری در دیگر کشورهای جهان است. تازه ترین اقدام در این زمینه، فراهم کردن زمینه دیدار یکی از نویسندگان روس از بخش های مختلف دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری است که در حاشیه این دیدار، مباحث مختلفی بین«سرگی وریووكین»، نویسنده روس و دست اندرکاران دفتر ادبیات و هنر مقاومت مطرح شد. بخش هایی از این مباحث را با هم مرور می کنیم. مرتضی سرهنگی، رئیس دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری به هنگام دیدار با سرگی وریووكین، نویسنده روس، فعالیت دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری را روایتگری تاریخ جنگ در قالب ادبیات عنوان كرد و گفت:«در این روایتگری تمركز ما بر گردآوری خاطرات شاهدان این واقعه بزرگ است.» | | آیتالله بروجردی و حفظ حوزه در خاطرات آیتالله صادقی تهرانی سید محمد حسین طباطبایی بروجردی معروف به آیتالله العظمیبروجردی شاگردان بسیاری برای گرداندن محافل علمیاسلامینیم قرن پس از خود تربیت نمود و در دوران زعامت وی مسائل مهمیدر داخل و خارج از حوزه علمیه قم اتفاق افتاد که در سرنوشت بعدی حوزه تاثیرات فراوانی به وجود آورد. در ادامه خاطرات مرحوم آیتالله دکتر شیخ محمد صادقی تهرانی از شاگردان ایشان را از دوران 13 ساله مدیریت آیتالله بروجردی در حوزه علمیه قم به مناسبت پنجاهمین سالگرد درگذشت آن زعیم جهان تشیع میخوانیم. | | «از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند» نهم فروردین 1383 جامعه ادبی ایران در سوگ شاعر و نویسندهای شیعی و انقلابی به سوگ نشست؛ سیدحسن حسینی پس از چند هفته کسالت بر اثر عارضه قلبی در بیمارستان بوعلی تهران درگذشت و پیکرش با حضور انبوهی از مردم، شاعران، نویسندگان و هنرمندان از مقابل تالار وحدت بنیاد رودکی به سوی ساختمان قدیمی رادیو، واقع در میدان 15 خرداد، و از آنجا به سمت بهشتزهرای تهران تشییع گردید و در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شد. عدهای از بزرگان در فقدان او پیام تسلیت دادند و رهبر انقلاب در پیام تسلیت خویش، حسینی را «یکی از نمونههای برجسته امروز» و «یکی از امیدهای آینده» دانست. | | رویاها یا واقعیتهای یک سفر فضایی کتاب رویای من، خاطرات انوشه انصاری نخستین زن فضانورد ایرانی از جمله آثاری است که در قالب خاطرات خود نگاشت قرار میگیرد. محتوای این کتاب در بردارنده زندگینامه و اتفاقات تلخ و شیرین از زندگی یکی از زنان ایرانی است که تجربه سفر به فضا را دارد و خواننده را با تجربیات و موفقیتهای او آشنا میکند. تفاوت عمده کتاب رویای من با دیگر خاطرات انتقال و ثبت یک تجربه خاص است. بخش عمده کتاب به سفر به فضا اختصاص دارد و خواننده را با دنیایی جدید آشنا میکند. | | چگونگی سازماندهی و انجام مصاحبههای تاریخ شفاهی در ادامه ارایه مقالات راهنما برای انجام یک طرح پژوهشی تاریخ شفاهی، در این شماره یک راهنمای کمابیش کوتاه و البته جامع از دانشگاه ایندیانا برگزیدهایم که در مرکز مطالعات تاریخ و خاطره این دانشگاه تهیه شده است. ترجمه این متن در ادامه پیش روی شماست. نویسنده، دکتر باربارا تروزدل، معاون مرکز مطالعات تاریخ و خاطره، در دانشگاه ایندیانا است که پیشتر مرکز پژوهشی تاریخ شفاهی خوانده میشد. کار این مرکز مطالعه شیوههای گوناگونی است که مردم برای به یادآوردن، بازگویی و به کارگیری گذشته استفاده میکنند. دکتر تروزدل مدیریت طرحهای پژوهشی مرکز و آرشیو مصاحبههای تاریخ شفاهی که از 1968 راه اندازی شده را بر عهده دارد. | | «ناگفتهها از زبان عنايتالله رضا» خواندنی میشود «ناگفتهها از زبان عنايتالله رضا» عنوان كتابي است كه چهار تن از همكاران «رضا» در دايرهالمعارف اسلامي طي 23 جلسه گفتوگو با وي در واپسين سالهاي زندگياش گردآوري كردهاند. اين اثر مطالب دستاولي را درباره بخشي از كشمكشهاي سياسي ايران در دوره معاصر ارايه ميكند. عبدالحسين آذرنگ، يكي از گفتوگوكنندگان و ويراستاران اين اثر، در گفتوگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، عنوان كرد: من به همراه علي بهراميان، صادق سجادي و علي همداني، از همكاران رضا در دايرهالمعارف اسلامي، طي هشت ماه و در جريان بيست و سه نشست با وي گفتوگو كرديم. | | جامعهشناسی جنگ و دفاعمقدس در یك نگاه دفاعمقدس به مثابه بزرگترین دستاورد حماسی انقلاب اسلامی، بهترین و نابترین دستمایه برای تدوین كتاب بوده و هست. دفاعمقدس كه علاوه بر الگوسازی اجتماعی برای توده مردم، نمادی از همبستگی اقشار مختلف جامعه برای پیشبُرد دفاع از ایران است، از زوایای مختلف علوم انسانی و زیرشاخههای آن همچون جامعهشناسی و علوم ارتباطات، قابل ارزیابی، سنجش و بررسی است و دانشگاهیان و دانشجویان، محوریترین مخاطبان این پژوهشها هستند. اما متاسفانه تاكنون، آثار انگشتشماری در این عرصه تدوین و منتشر شده و اگر كتابی درباره جامعهشناسی جنگ به چاپ رسیده، حاصل ترجمه تالیفات صاحبنظران خارجی است و از ظرفیتهای علمی ـ پژوهشی دفاعمقدس غافل بودهایم؛ جنگی كه شاید اگر در كشور دیگری رخ میداد، حتی لحظهای از تیررس نگاه پژوهشگران دور نمیشد! | | لاورنس پاول الول ساتن لارونس الول ساتن در 2 سپتامبر 1984، در خانهاش در ادینبورا درگذشت. او در 2 ژوئن 1912 به دنیا آمده بود. در مقام یک پژوهشگر نخست در کالج وینچسستر به تعلم پرداخت و آن گاه نیز در مدرسه السنه شرقی و افریقایی لندن. در سال 1934 با احراز رتبه اول در زبان عربی فارغالتحصیل شد. درگیری وی در امور ایران در خلال نخستین شغلش در استخدام شرکت نفت انگلیس و ایران در سالهای 38 ـ 1935 آغاز شد. سپس به لندن مراجعت کرد و به عنوان متخصص زبان فارسی در بیبیسی مشغول به کار شد. وی همچنین دبیر [نشریه] عربیک لیسنر بود؛ مسئولیتی که از آن لذت فراوان میبرد. در 1943 به ایران مراجعت کرد و تا سال 1947 که مجدداً به بیبیسی برگشت در مقام وابسته مطبوعاتی سفارت بریتانیا خدمت کرد. | | اسنادی از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم سعی و تلاش برای اخذ غرامت از دولتهایی که در خلال جنگ دوم جهانی ایران را اشغال کردند ـ یکی از آخرین دلمشغولیهای دولت کنونی ـ هر نتیجهای که نداشته باشد، لااقل باعث شد که در این بین مجموعه اسناد درخور توجهی در این زمینه منتشر شود. اینک با انتشار جلد پنجم اسنادی از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم که به مسائلی چون بازداشت و تبعید اتباع خارجی و داخلی در آن سالها و به ویژه مظنونان به همکاری با ستون پنجم آلمان مربوط میشود، از انتشار مجموعة درخور توجهی از اسناد و مدارک جدید میتوان سخن گفت که با توجه به کمبود نسبی مدارک داخلی (در مقایسه با وفور منابع خارجی) خود میتواند به غنیتر شدن مطالعات این حوزه بینجامد. | | مقایسه تحلیلی خاطرهنگاری با تاریخ شفاهی-1 خاطره، از جمله مواد و مصالح مورخ در تحقیق تاریخی و همچنین، بنیاد تاریخ شفاهی، به عنوان روشی متفاوت در تاریخنگاری، میباشد. خاطرهنگاری با شیوهها و قالبهای مختلف، سابقهای طولانی در تاریخ فرهنگ و ادب ایران دارد. در سالهای اخیر، به دلایل متعدد، در میان طیف وسیعی از رجال و شخصیتها، سنت قدیمی خاطرهنویسی در اشکال گوناگون آن، رواج یافته است. از سوی دیگر، فرآوردههای روش علمی تاریخ شفاهی، به عنوان یکی از جدیدترین روشهای گردآوری دادههای تاریخی مورد نیاز مورخان و محققان تاریخ، جامعهشناسی و روانشناسی، رو به افزایش نهاده است. در این میان، برخی، عنوان تاریخ شفاهی را بر انواعی از خاطرات نیز اطلاق مینمایند. بنابراین، شناخت خاطره، خاطرهنویسی و تاریخ شفاهی؛ به منظور بررسی تطبیقی و مقایسه تحلیلی این دو، ضرورت دارد. | | تجربه کوبا دست اول به ایران نرسید پیمان وهابزاده، استاد جامعهشناسی در دانشگاه ویکتوریا کاناداست. او پژوهشهایی انحصاری درباره جنگ چریکی و تجربه چریکی جریانهای چپ ایران و به خصوص گروه سیاهکل انجام داده و به تازگی کتابی تحت عنوان «اودیسه جنگ چریکی» درباره تجربه جنگ چریکی در ایران به زبان انگلیسی منتشر کرده است. پیمان وهابزاده در پاسخهایی که به پرسشهای مهرنامه داده تأثیرپذیری گروه سیاهکل از تجربه جنگ چریکی در کوبا را نمیپذیرد و آن را تجربهای خاص برای آن گروه از جوانان مبارز ایرانی میداند، تجربهای که البته در مقطع وقوع به شکست منجر شد، اگرچه تأثیراتی برای آینده مبارزات مردم ایران برجای گذاشت. | | مصاحبه با سردار شهید احمد سوداگر بعد از فتح خرمشهر و پیروزی بزرگی که با تحولات در جبههی خودی منجر شد، دشمن پشت مرزها رفت و تمام توانش را روی دفاع متمرکز کرد. در حقیقت عراق دست ما را خواند و ما عنصر غافلگیری حاصل از عملکرد نیروهای بسیج و سپاه را از دست دادیم. با یک نگرش منطقی، نظامی و پژوهشی درمییابیم که عراق در ابتدای جنگ فقط ارتش ما را دید که با دو حادثهی انقلاب و تصفیهی عناصر رده بالای ضدانقلابی و کودتاچیان شبکهی نقاب (نوژه) تقریباً توان بسیاری را از دست داده و فقط حزباللهیها و انقلابیها به رتق و فتق امور ارتش میپرداختند. | | تاریخ شفاهی جنوب شرقآسیا ـ44 با رسیدن به دوره نزدیك به موقعیت كنونی به «لی.كونگ.چایان» (1967ـ1894) میرسیم كه در چین، بانكدار و سرمایهدار كائوچو بود. او منافع گستردهای از كار و كسب در سنگاپور و مالزی داشت و بخاطر نوع دوستیاش بویژه در آموزش و پرورش دارای محبوبیت بسیار بود. او اولین فرد سنگاپوری بود كه برای ریاست افتخاری دانشگاه سنگاپور از سال 1962 تا 1965 در نظر گرفته شد. «لی» در حوزه آموزش و فرهنگ در سطح فردی و مؤسسهای با مساعدت خویش تأسیساتی را بنیان نهاد و با ادامه درست مسیر حفظ كرد. | | وقتي براي ما مينويسيد... وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد. اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم. خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد! به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد. دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
| | |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر