From:
منتشر شده در روزنامه اعتماد 24-1-1391
عامل کمیاب؛ بلکه نایاب
اگر ازما بپرسند که شما درجامعه خود چهچیزی را کم دارید که اگر آنرا داشتید، میتوانستید گامهای بزرگی را در توسعه و پیشرفت کشور خود بردارید؟ آیا سرمایه کم داریم؟ آیا امکانات و منابع طبیعی ما کم است؟ آیا به لحاظ ژئوپولتیک در وضعیت نامناسبی قرارداریم؟ آیا فاقد تکنولوژی مدرن هستیم؟ آیا نیروی انسانی متخصص کم داریم؟ روشن است که پاسخ برخی از این پرسشها "نه" است. بهعبارت دیگر از آنجهت کم و کسری چندانی نداریم. پاسخ برخی دیگر نیز "آری" نیست، یعنی اگر در آن زمینه (مثل تکنولوژی) کاستیهایی در میان ما باشد، به آنحد نیست که مانع برداشتن گامی بزرگ بهسوی جلو باشد. پس کدام عامل کمیاب است که به واسطه هبوذ آن، قادر به ایجاد تحول نیستیم؟ به احتمال قوی بسیاری از آگاهان بر کمبود "مدیر" انگشت خواهند نهاد. مدیر است که میتواند برنامهدهد، افراد شایسته را بهعنوان همکار خود انتخاب کند، و با نظارت خود، عوامل فوق را به بهترین شکل و با بالاترین نرخ بهرهوری ترکیب کند. مدیر مثل سرآشپز است که اگر بهترین مواد غذایی را با بهترین امکانات در اختیار من بگذارند، معلوم نیست غذایی که درست میکنم قابل خوردن باشد، ولی یک سرآشپز خبره، حتی از موادغذایی با کیفیت متوسط هم میتواند، غذای خوشمزهای را آماده و ارائه کند.
برای آنکه خیلی هم انتزاعی سخن نگفته باشم، خوانندگان را ارجاع میدهم به مطالعه ویژهنامه نوروزی روزنامه اعتماد که در آن چندین گفتگو با برخی از مدیران گذشته کشور انجام شدهاست، ازجمله گفتگو با مهندس صفاییفراهانی است. بهگمانم برای درک وضعیت و ساختار مدیریتی کشور و سرنوشت یا تاثیرات وجود یک مدیرموفق، این مجموعه گفتگوها را باید مطالعه کرد تا به عمق مشکل پیبرده شود. استقلال و اعتمادبهنفس آن مدیر را مقایسه کنید با برخی افراد که اینروزها حتی قادر نیستند مدیریت مهمترین نهاد تحت امر خودرا شخصا تعیین کنند و از بالا دستور میگیرند.
مشکل ضعف مدیریتی نهتنها آثار منفی خود را در ترکیب ناموفق عوامل تولید نشان میدهد، بلکه به پایین آمدن سطح فکری، خلاقیتی و... افراد زیردست هم منجر میشود. زیرا وقتی یک مدیر استقلال و قدرت کافی نداشتهباشد، نمیتواند افراد خبره و شایستهای را به همکاری دعوت کند، واگر هم دعوت کند کسی نمیآید. واگرهم چنین افرادی از پیش درآنجا مشغول بهکار باشند، دچار تنزل کیفیت مدیریتی میشوند و کمکم ویژگیهای مثبت خودرا از دست میدهند. مدیری که نسبت به بالادست خود استقلال رای و قدرت متناسب با مسئولیت نداشته باشد، عین همین وضع را با زیردستان خود اجرا میکند. جامعهای که با چنین وضعی مواجه باشد، پس از مدتی دچار کاهش رتبه و امتیاز مدیریتی میشود و مجموعهای ناکارآمد و کمبازده (دربیشتر مواقع بازده آنها منفی است) عهدهدار امور اجرایی میشوند. نتیجه این وضع به جامعه نیز سرریز میکند و منحصر به نظاماداری نمیشود، زیرا نمیتوان با نظاماداری ضعیف، بخش خصوصی فعال و خلاق داشت، هرچند دراین بخش افراد زیادی هستند که قادر به بروز خلاقیت و نوآوری هستند، ولی با وجود موانع رسمی امکان فعلیت یافتن و ظهور آنان وجود نخواهدداشت.
باید متاسف بود که این وضع حتی به میان افرادی که درصدد ارتکاب جرم هستند نیز سرایت کردهاست، و با خواندن صفحات حوادث روزنامهها کاملا متعجب میشویم که چطور برخی افراد تا اینحد سادهلوحانه اقدام به جرم و جنایت میکنند و متوجه نمیشوند که در اولین گام دستگیر و بازداشت میشوند. تاسف از این بابت که دوست داریم اگر کسی مرتکب جنایت و جرم هم میشود، برای آن نیز فکر و برنامهریزی کند، نه آنکه فقط تا نوک بینی خودرا ببیند و گمان نماید می تواند بر جنایت خود پردهپوشی کند. برخی از این جنایات و جرایم آنقدر احمقانه و سادهلوحانه انجام میشود که انسان تعجب میکند چگونه ممکن است کسی با هدف برملا نشدن آن جنایت به ارتکاب آن دست بزند. و بیشتر مصداق این شعر هستند که :" به سر مناره اشتر، رود و فغان برآرد/که نهان شدستم اینجا مکنیدم آشکارا". خوب بهنظر میرسد که ما نمی توانیم در جامعه خود جزایر مدیریتی و خلاقیتی مستقلی از بخشهای دیگر جامعه داشتهباشم، و کمابیش همه اینها بر یکدیگر تاثیر متقابل گذاشته و سطح مدیریت و خلاقیت را پایین میآورند.
اگر قدرت و توانایی مدیریت را مترادف با قد مدیریتی بدانیم، دراینصورت میان قد طبیعی و قد مدیریتی یک تفاوت جدی وجوددارد. اگر یک فرد کوتاهقد را رئیس صدها فرد بلندقد کنیم، گذشت زمان تغییری در اندازه قد آنان نمیدهد، ولی اگر کسی را با قد مدیریتی کوتاه رئیس دیگران کنیم، محیط شغلی بهنحوی شکل میگیرد که سایرین نیز بهلحاظ مدیریتی کوتاهقد میشوند. عکس این فرآیند نیز اتفاق میافتد. خطرناک اینجاست که پس از مدتی قد مدیریتی افراد بهاندازهای کوتاه میشود که امکان بازسازی مدیریتی را در میان آنان از بین میبرد.
این ساختار مدیریتی منجر به آن میشود که مدیران قدکوتاه که از مدیریت، فقط نام آنرا یدک میکشند، همیشه وابسته به صندلی و نگران از دستدادن آن هستند. و به هر شرایطی برای ماندن تن میدهند، زیرا با برکناری آنان، هیچ امیدی ندارند که در جایی دیگر بکار گرفته شوند، درحالی که مدیران واقعی از اینجهت چندان نگران نیستند، چون آنان تخصص مدیریتی دارند و همیشه و در همهحال کسانی هستند که خواهان به کارگیری این تخصص کمیاب هستند. بههمین دلیل است که در نظامهای مدیریتی قدکوتاه، وقتی که یک مدیری بههر دلیل از ساختار مدیریتی کنار میرود، مثل آن است که دود شده و به هوا رفتهاست.
یکی از چیزهای عجیبی که برخی از ایرانیان به آن باوردارند و از روی نادانی به تکرارش مشغولند ایناست که باهوشترین مردمان کرهزمین هستیم!! و معلوم نیست که اگر جزء کمهوشترینها بودیم چه حال و روزی داشتیم که امروز باهوشترینش هستیم! مطالعهای که درباره هوش و یادگیری درمیان دانشآموزان برخی کشورها انجام شده نشان دادهاست که کمترین نمرات درمیان دانشآموزان کشورهایی است که درآمد اصلی آنان رانتی است. و اگر این نمرات را برای تواناییهای مدیریتی این کشورها نیز بسنجیم، اوضاع برای ما از این هم بدتر خواهدبود.
منتشر شده در روزنامه اعتماد 24-1-1391
اين نامه به دنبال عضو يت شمادرگروه كتابهاي رايگان فارسي ارسال شده است.
آدرس ارسال نامه:
persianebooks@googlegroups.com
برای قطع اشتراك :
persianebooks+unsubscribe@googlegroups.com
مطالب وكتابهاي مروج خشونت وتجزیه طلبی و تروریسم ،ضد دولتي وضدديني و کتب قابل خرید دربازاررسمی ایران و کتب چاپ خارج(مشمول کپی رایت) براي اين گروه ارسال نخواهد شد.
لطفا موقع ارسال نامه به گروه حتما این موارد را درنظر بگیرید و لطفا موضوع نامه را نيزبه طور كامل ذكر كنيد
و از نوشتن به رسم الخط فینگلیش پرهیز کنید.
http://groups.google.com/group/persianebooks?hl=en
برای کمک به ارتقاء فرهنگ کتابخوانی، نامه های گروه را براي دوستان كتابخوان خود بفرستیدواز آنها بخواهید که در گروه عضو شوند.
وبلاگ ما:
http://persianbooks2.blogspot.com
خبر خوان وبلاگ:
http://feeds.feedburner.com/ketabxaneh
آدرس گزیده مطالب جالب ديگر تارنماها:
http://persianbooks-harfha.blogspot.com
برای یافتن شرایط عمومی وپرسش و پاسخ ها از این آدرس استفاده کنید:
http://book-faqs.blogspot.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر